قسمت 44: باز کردن قفل بهره وری: ساده کردن روزهای خود برای اشتیاق و هدف

مردم اغلب از من می پرسند که چگونه می توانم در حالی که چنین زندگی غنی و پرشور را دارم، همانطور که در سال 2023 من در بررسی سال 2023 نشان داده شده است، کارهای زیادی انجام دهم. در این قسمت من تمام رازهایم را به اشتراک می گذارم. من همه چیز را از نکات کلی بهره وری گرفته تا اینکه چگونه و چه چیزی می توانید در زندگی حرفه ای و شخصی خود برون سپاری کنید، پوشش خواهم داد.

برای مرجع شما، اسلایدهایی را که در طول اپیزود استفاده کردم، اضافه می کنم.

اگر ترجیح می دهید، می توانید قسمت را در پخش کننده پادکست جاسازی شده گوش دهید.

علاوه بر ویدیوی یوتیوب بالا و پخش کننده پادکست جاسازی شده، می توانید به پادکست در iTunes و Spotify نیز گوش دهید.

اگر ترجیح می دهید مطالب را بخوانید، در اینجا متنی از قسمت وجود دارد:

سال نو همگی مبارک. امیدوارم تعطیلات خوبی را سپری کرده باشید و آغاز سال با شما بسیار خوب رفتار کند. بنابراین، در چند ماه گذشته یک موضوع تکراری وجود داشته است که در آن مردم مدام از من می‌پرسند، چگونه به نظر می‌رسد که شما این زندگی فوق‌العاده پرشور را دارید که در آن می‌توانید انواع مختلف فعالیت‌ها را انجام دهید و با پسرتان بازی کنید و رک و پوست کنده زندگی کنید. کامل ترین و در عین حال فوق العاده سازنده در هنگام کار و انجام این کار، بسیار کارآمد باشید.

و من تصمیم گرفتم که لازم است تمام نکات و رازهایم را با همه شما به اشتراک بگذارم. و، می دانید، برای نشان دادن این شاید ارزش این را داشته باشد که برای لحظه ای کوتاه نمونه ای از کاری را که در یک سال انجام می دهم نشان دهم. بذار اینو بهت نشون بدم بنابراین، این بررسی پایان سال من است که در آن همه کارهایی را که به صورت شخصی و حرفه ای در طول سال انجام داده ام مرور می کنم.

از ماجراجویی، بازی با فافا گرفته تا رفتن به مکان های مختلف. و همچنین آنچه را که در سخنرانی هایی که انجام دادم، آنچه در محل کار انجام دادیم و پیش بینی های من برای سال را مرور کنید. بنابراین، این وبلاگ من است. نام آن 2023 است و فرشته به عنوان ادای احترام به سگ جدید من فرشته متولد می شود که می توانید در آنجا ببینید.

اما اینکه چگونه همه اینها را انجام دهیم، چگونه این زندگی پرشور را داشته باشیم، چیزی است که می خواهم با همه شما در میان بگذارم. پس با آن، هر گام دیگری، بیایید ادامه دهیم. به قسمت 44 خوش آمدید، قفل بهره وری را باز می کند. روزهای خود را برای اشتیاق و هدف ساده کنید.

حالا دلیل اصلی انجام این کار، به هر حال، بهبود بهره وری نیست، درست است؟ مثل اینکه شما به خاطر مولد بودن مولد نیستید. شما به خاطر داشتن بهترین زندگی ممکن سازنده هستید. بنابراین بدیهی است که تا حدودی با درک این موضوع شروع می شود که دوست دارید چه کاری انجام دهید؟

در چه چیزی فوق العاده خوب هستید و روی آن و هر چیز دیگری تمرکز می کنید، می دانید، تمرکز نکنید اما به طور کلی سه نوع ترفند یا نکته برای بهره وری وجود دارد. بنابراین، من قصد دارم این ارائه را در سه بخش جدا کنم. یکی از ترفندها و نکات کلی در مورد نحوه برون سپاری تمام کارهایی است که می توانید به صورت آنلاین انجام دهید، و شما می توانید بیش از آنچه فکر می کنید از ما درخواست کنید و سپس سه، همه چیزهایی که می توانید منبع را به صورت آفلاین اضافه کنید و در طول مسیر، برخی از آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد. از انتخاب های تنظیم زندگی که من انجام داده ام.

که باز هم، اینها انتخاب‌های شخصی‌تر بودند، اما نشان می‌دهد که می‌توانید زندگی‌های غیرسنتی داشته باشید که هنوز به طرز شگفت‌انگیزی مؤثر هستند. اجازه دهید با اشتراک‌گذاری صفحه‌نمایش شروع کنم. اوه یک ثانیه ما آن را تنظیم کردیم. باشه، عالی ارائه آماده است. بنابراین، من با نکات کلی بهره وری شروع می کنم.

من زمان نسبتاً زیادی را در اینجا می گذرانم زیرا توصیف برخی از این موارد آسان به نظر می رسد، اما فکر می کنم ما اساسی هستیم. بنابراین، اولین چیز این است که زمان بسیار کمی را صرف دنبال کردن اخبار بزرگ کنید. و منظورم از اخبار، همه چیز است، روزنامه ها، اخبار رادیویی، اخبار تلویزیونی. من در واقع حتی سیاست را دنبال نمی کنم.

بنابراین من در واقع این را به یک حد نهایی می رسانم. من اصلا اخبار را دنبال نمی کنم. و من در مورد چرایی این موضوع صحبت خواهم کرد، وقتی اخبار را دنبال نمی کنید چگونه مطلع می شوید. و، و در غیر این صورت چه و چگونه وقت خود را تخصیص می دهید؟ بنابراین، اولین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که خبر این است که خبر در واقع برای اطلاع شما نیست.

توسط شرکت های رسانه ای ایجاد شده است. این شرکت های رسانه ای سعی می کنند توجه شما را به خود جلب کنند و سعی می کنند توجه شما را جلب کنند تا به شما تبلیغات بفروشند یا تبلیغات بفروشند. و بهترین راه برای انجام این کار تمرکز روی چیزهای منفی است. اطلاعات به این دلیل که آمیگدال شما به اطلاعات منفی حساس است.

بنابراین، نحوه عملکرد مغز شما آشکارا به 10000 سال پیش تمایل دارد. اگر در برگ‌های آن‌ها یا هر چیز دیگری درهم می‌بینید، ممکن است ببر باشد و شما را بخورد. و اگر روی اخبار منفی تمرکز نمی کردید، در واقع نمی توانستید زنده بمانید. تو را ببر می خورد. و در نتیجه، انسان ها نسبت به اطلاعات منفی حساس هستند.

و شرکت‌های رسانه‌ای متوجه این موضوع شده‌اند، و روی خشم تمرکز می‌کنند، و روی همه چیزهایی تمرکز می‌کنند که می‌توانند شما را آزار دهند تا توجه شما را جلب کنند. اما در واقع برای ذهن شما فوق‌العاده وحشتناک است، و وقتی روزانه به آن نگاه می‌کنید، اگر اخبار را دنبال می‌کنید، برای من احساس می‌کنم که اخبار این چشم موردور را دارد، جایی که آنها روی یک چیز تمرکز می‌کنند، هر چیزی که در حال تسخیر است. مزیت فعلی، چه کووید، چه اوکراین، یا اخیراً غزه، و سعی دارد خشم را برانگیزد.

صرف نظر از دیدگاه شما، رسانه‌ای که دنبال می‌کنید سعی می‌کند خشم شما را برای پیگیری، حفظ اطلاعات یا حفظ توجه شما و فروش تبلیغات به شما ایجاد کند. مسئله با آن، فراتر از این واقعیت است که این یک اتلاف وقت است و برای شما منفی است، خیلی اتفاق نمی افتد.

می دانید، اگر یک قدم به عقب برگردید، اگر هر روز روزنامه بخوانید یا هر روز اخبار را دنبال کنید، روزانه چقدر اخبار افزایشی حاشیه ای وجود دارد؟ و متوجه می شوید که به شدت تکراری است و در عین حال، علاوه بر اینکه بسیار تکراری است. غالباً به شدت احساساتی است.

اینجا اطلاعات واقعی نیست. می دانید، زمانی که برادران رایت برای اولین بار با هواپیما پرواز کردند، در واقع در اخبار گزارش نشد. گزارش شد، تنها چیزی که گزارش شد، حوادث قطار و قتل و هر روز بود. و این نوع شکست‌ها، پیشرفت‌ها هر روز اتفاق می‌افتند، و واقعاً پوشش داده نمی‌شوند.

بنابراین وقتی به چیزی که می‌خواهم از آن مطلع شوم فکر می‌کنم، می‌دانید که در واقع پوشش روزانه نیست. بنابراین، تصور کنید در COVID چه اتفاقی افتاده است. زمانی که کووید برای اولین بار اتفاق افتاد، مانند ترس بود. آه، همه ما خواهیم مرد. و اینکه مردم کجا دنبال می‌کردند که چه کسی به کووید مبتلا شد و چه کسی محدودیت‌ها را نقض می‌کرد و غیره.

مثل سرگرمی بود فی نفسه خبری نبود آنچه واقعاً می‌خواهید بدانید، که البته کتابی است که هنوز نوشته نشده است، این است که چه سیاست‌هایی می‌توانست پیامدهای سلامت روان و سلامت جسمی را کاهش دهد یا به بهترین‌ها منجر شود بدون اینکه تأثیری بر آن داشته باشد. اقتصاد؟

و شاید پاسخ به مرور زمان قبل و بعد از واکسن تغییر کند. اما این چیزی نیست که پوشش داده شد. این همه، مثل، مزخرفات هیجان انگیز بود که چندان جالب نیست. به همین ترتیب، بسیار خوب، هنگامی که شما حمله روسیه به اوکراین را داشته باشید، می دانید، بازی به دقیقه، دقیقه به دقیقه چندان مرتبط نیست.

آنچه مهمتر است این است که، خوب، چه عواقبی برای اروپا، برای ایالات متحده، برای ساختار جنگ سرد دوم که ما داریم. و بهتر است این موارد را با شش ماه یا ۱۲ ماه نگاه کنید. خشم دقیقه به دقیقه، آنقدرها هم مرتبط نیست. و بنابراین، من در واقع اخبار صفر را مصرف می کنم. روزنامه نخوانید، اخبار تلویزیون را تماشا نکنید.

روشی که من مطلع می شوم این است که در چند گروه شرکت می کنم. Ergo، ERGO یکی از آنهاست، Green Mantle اثر نیل فرگوسن، جایی که هر چند ماه یکبار، حداقل سالی یک بار، با سیاستگذاران و افرادی که تحلیلگر هستند ملاقات می کنیم تا فکر کنیم، خوب، نتیجه گیری چیست. از همه این چیزهایی که اتفاق افتاده است؟

تنها استثنا در آن، به همین دلیل است که می گویم روزانه ده دقیقه را صرف اخبار کنید، در مورد من، اخبار فناوری است. من، زندگی من را تحت تأثیر قرار می دهد. و مهم است که بدانیم روندها چیست، چه کسی در حال افزایش است، چه کسی در حال شکست است. و بنابراین من در واقع روزانه 10 دقیقه را صرف خواندن Techmeme و Techcrunch یا CNET، Engadget و سخت افزار Tom می کنم.

این دومی ها بیشتر سرگرمی هستند. دوست دارم چه ابزارهایی را دوست دارم. من زمان کمتری را صرف اخبار بزرگ می کنم. در عوض، من بر گزارش های تحلیلگران با منابع اولیه مستقیم و با چشم انداز شش ماهه یا یک ساله از نظر مشابه، بسیار خوب تمرکز می کنم.

این همان چیزی است که در سال گذشته اتفاق افتاد و این همان چیزی است که ما فکر می‌کنیم به احتمال زیاد می‌تواند در یک حرکت رو به جلو اتفاق بیفتد که این مرد بتواند روی شما تأثیر بگذارد. به این ترتیب، برای مثال، مانند پیش‌بینی‌های کلان خود، در صدر قرار می‌گیرم. نمی‌دانید، از دنبال کردن اتفاقات FOMAC و غیره ناشی می‌شود. نه با خواندن روزنامه به هر شکل و شکلی که همه آنها منفی هستند.

و این در مورد اخبار بزرگ صدق می کند، بنابراین، می دانید، برای مثال، توییتر را دنبال نکنید. من فکر می کنم برای سلامت روان و سلامت داخلی شما نیز بسیار بد است. شماره دو، تقسیم بندی، یعنی در هر کاری که انجام می دهید حضور داشته باشید. مردم در چندوظیفگی وحشتناک هستند. شما می خواهید تک تکلیف باشید و یک کار را انجام دهید و در هر کاری که انجام می دهید حضور داشته باشید.

حالا، گاهی گفتن از انجام دادن آسان‌تر است، اما وقتی کارتان تمام شد، می‌دانید، وقتی تنیس بازی می‌کنید، تنیس بازی کنید، روی نقطه بعدی تمرکز کنید، نه به این فکر کنید که آه، چه کاری انجام دادید. انجام دهید، کاری که فردا باید انجام دهید. در غیر این صورت، شما در تنیس وحشتناک خواهید بود و خوابیدن برای شما بسیار سخت تر خواهد بود.

پس حضور داشته باش می دانید، چیزها را در یک فعالیت برای آن فعالیت رها کنید و زمانی که زمانش رسید به آن بازگردید، اما زمانی که مشغول انجام کار دیگری هستید با آن کار نکنید. شماره سه این است که افراد تمایل به تعویق دارند. و به تعویق انداختن کارها بسیار آسان است. بنابراین، برای انجام کارها، در واقع ضرب الاجل تعیین کنید.

با فیوزهای کوتاه مدت من آن را به عنوان یک قابل تحویل برای خودم در تقویم خود قرار دادم و به زودی در مورد نحوه مدیریت تقویم برای انجام کارها صحبت خواهم کرد، می دانید، اگر بخواهم یک پست وبلاگ بنویسم، در واقع زمان را مسدود خواهم کرد. تقویم من برای نوشتن پست وبلاگ و مطمئن شوید که آن، آن، این است که آن را به موقع تحویل می دهد به این ترتیب من می توانم آن را به موقع منتشر کنم زیرا ما در دنیایی زندگی می کنیم که دائماً با اطلاعات بمباران می شویم.

در واقع خوب است که مرخصی بگیرید، درست است؟ مثل، آره اگر انجام می دهید، فکر نمی کنید. و بنابراین، خوب است که زمانی برای تأمل داشته باشید. سعی می‌کنم جمعه‌هایی داشته باشم که جلسات خیلی کمتری نسبت به روزهای دیگر داشته باشم یا در حالت ایده‌آل هیچ جلسه‌ای نداشته باشم. همیشه اینطور برنامه ریزی نمی شود، و من سعی می کنم این روزها آخر هفته کار نکنم.

اما در واقع داشتن زمان برای تفکر و تأمل بسیار مهم است. در واقع، کل زندگی من حول محور است، بسیار خوب، وقتی برای یک یا دو ماه در نیویورک هستم، همه چیز همیشه فعال است، چه سالن های فکری، چه شام ​​و غیره. و بعد وقتی به ترکز و کایکوس می روم، چون عصرها هیچ کاری اجتماعی برای انجام دادن در آنجا وجود ندارد، آن وقت است که بیشتر فکر می کنم.

من می خوانم، می نویسم، بسیاری از پست های وبلاگ را منتشر می کنم، و سعی می کنم بیشتر متفکر باشم. نکته بعدی جلسات محدود است. من فکر می کنم این یک قانون پذیرفته شده است، اما جلسات باید هدفی داشته باشند. مثلاً اگر در یک جلسه شرکت می‌کنید، باید بدانید چه چیزی، چرا ملاقات می‌کنید، با چه کسی ملاقات می‌کنید، چه چیزی می‌خواهید از آن به دست آورید.

بنابراین، باید یک دستور کار مشخص باشد. باید تا حد امکان افراد کمتری در جلسه حضور داشته باشند. و من سعی می کنم آنها را به 30 دقیقه یا کمتر نگه دارم. اکنون، متوجه شده‌ام که وقتی یک استارت‌آپ را ارزیابی می‌کنم، 30 دقیقه معمولاً خیلی کوتاه است، بنابراین بیشتر از یک ساعت است که آن را مسدود می‌کنم فقط برای اینکه ایمن باشم و مطمئن شوم که زمان کافی برای انجام یک استارت‌آپ را دارم. تصمیم سرمایه گذاری

اما به طور کلی، نکته این است که جلسه را کوتاه نگه دارید و سعی کنید به اصل آنها برسید. و به عنوان یک قاعده، کاری که من انجام می‌دهم، کاری که انجام می‌دهم این است که جلسات من پشت سر هم در 30 دقیقه افزایش می‌یابد. بنابراین، در یک روز معین، می توانستم 14 جلسه داشته باشم. اگر کسی 15 دقیقه دیر حاضر شود، فقط 15 دقیقه به او می رسد. اگر 31 دقیقه دیر حاضر شوند، دقیقه ای دریافت نمی کنند.

من نیستم، برای هر یک از جلسات به موقع حاضر می شوم. من فکر می کنم وقت شناسی نشانه احترام است و شما می خواهید به موقع باشید. و در واقع، شکایت شماره یک بسیاری از بنیانگذاران از VCها این است که وقتی دیر می‌آیند به زمان خود احترام نمی‌گذارند. در واقع یک تا دو دقیقه زودتر از هر جلسه حاضر شوید.

و به وقت دیگری احترام بگذارید و احترام بگذارید. و بنابراین، اگر با 31 دقیقه تأخیر حاضر شوید، قرار نیست برای تاریخ آینده برنامه‌ریزی کنید، و شاید هرگز تغییر نخواهید داد، بسته به احساس من و دلیل وقوع آن. نکته بعدی تصمیم گیری بسیار سریع است، درست است؟ بهتر است سریع تصمیم بگیرید و اشتباه کنید زیرا می توانید مسیر را اصلاح کنید.

پس به دنبال کمال نباشید. قطعاً در محیط‌های تجاری صادق است. در استارت آپ هایی که ترجیح می دهید تصمیم بگیرید، اسپاگتی را روی دیوار بیندازید. ببینید آیا اسپاگتی می چسبد یا نه، می دانید ادامه دهید و چیز دیگری را امتحان کنید. مسدود کردن زمان، بنابراین کاری که من انجام می‌دهم، و به زودی با یک روز مثال در تقویم خود نشان خواهم داد که همه چیز در تقویم من است.

بنابراین، اگر من نیاز به انجام ایمیل داشته باشم، در تقویم موجود است. اگر بخواهم به باشگاه بروم، و در واقع اگر آنجا باشد، انجام می شود. اگر در تقویم نباشد، وجود ندارد. نکته بعدی بیشتر تاکتیکی است. شما می خواهید در هر فعالیتی که انجام می دهید متمرکز و حضور داشته باشید. و بنابراین همه اعلان ها باید خاموش باشند.

بنابراین، تلفن من زنگ نمی‌زند، ویبره نمی‌شود، هیچ چیزی روی صفحه نمایش داده نمی‌شود. دائمی است مزاحم نشوید. شما نمی توانید از این منظر به من برسید. بنابراین، اگر بخواهم پیام‌ها را بررسی کنم، در زمانی که انتخاب می‌کنم، فعالانه عمل می‌کنم. برای بررسی اینستاگرام یا واتس اپ یا پیام های متنی من بروید.

اما حتی لرزش، که شاید به نظر مزاحم به نظر می‌رسد، اگر تلفن در جیب شما باشد و ویبره کند، توجه شما را از کاری که انجام می‌دهید دور می‌کند، و می‌دانید که ناگهان FOMO دارید. مثل این است که اوه، چه چیزی دریافت می کنم؟ چه چیزی را باید بررسی کنم؟ بنابراین، شما نباید هیچ گونه پاپ آپ یا اعلانی در مورد هر چیزی دریافت کنید.

ایمیل‌های جدیدی که وارد می‌شوند نباید به‌صورت بیپ و بیپ باشند. هیچ چیز نباید بوق بزند. هیچ چیز نباید لرزش داشته باشد. هیچ چیز نباید به هیچ وجه، شکل یا شکلی ظاهر شود. حالا، اگر بچه‌هایی دارید و نگران هستید که مدرسه یا هر چیز دیگری به آنها دسترسی پیدا کند، می‌توانید قانونی ایجاد کنید که حتی اگر در آن هستید، دو، سه یا چهار نفر یک لیست بسیار بزرگ ایجاد کنند.

در غیر این صورت، آن را شکست هدف از این می تواند از طریق به شما برسد. و من این را در مورد خودم دارم، با توجه به اینکه پدر به مدرسه می‌رود، اما به طور کلی، شما هیچ مزاحمتی نمی‌خواهید. باز هم، همانطور که قبلاً اشاره کردم، انسان ها از انجام چند وظیفه ای لذت می برند. شما می خواهید تک کاره باشید. اگر من یک ساعت برای ایمیل‌ها مسدود می‌کنم، آن موقع ایمیل‌ها را انجام می‌دهم.

من نمی خواهم کار دیگری انجام دهم اگر در تماس هستم، می‌خواهم حاضر باشم و روی تماسم متمرکز باشم و یادداشت برداری کنم و فکر کنم که کارهای دیگری انجام ندهم. در غیر این صورت، برای هر کاری که انجام می دهید، متفکرانه ترین تحلیل و حضور را نخواهید داشت. نکته بعدی توصیه های کلی زندگی است، می دانید، و اساساً می خواهید در زندگی احمقانه و پوند باشید.

بنابراین، شما می خواهید در تصمیمات بزرگ، در خریدهای بزرگ، چیزهایی که قرار است از نظر مالی بر شما تأثیر بگذارد، فوق العاده مراقب باشید. بنابراین، خرید خانه با اجاره چیزی که شاید برای شما خیلی گران باشد، خرید ماشین، و قطعا از وسایل لوکس اجتناب کنید. آنها بی معنی هستند، می دانید. من ساعت ندارم

من یک ساعت هوشمند دارم، اما چیزهای لوکس مانند هنری و غیره ندارم. آنها برای من لذت نمی آورند. آنها واقعا مفید نیستند. من ترجیح می‌دهم در سفر با دوستان و خانواده‌ام به جای اینکه به طور کلی کالاهای فیزیکی داشته باشم، از تجربیات خود استفاده کنم، که احتمالاً بسیار منطقی است. و، آخرین اما نه کم‌اهمیت، می‌دانید، احتمالاً به اقلام کمتری از آنچه فکر می‌کنید نیاز دارید.

و این بدان معنی است که بسیار سالم است، حداقل یک بار در سال هرس کنید. من فقط چیزهایی را که استفاده نمی‌کنم تقدیم می‌کنم. بنابراین، هر بهار، یک نظافت بهاری انجام می‌دهم، جایی که بیشتر چیزهایی را که نپوشیده‌ام، مثلاً لباس، به خیریه می‌دهم. می دانید، اگر از آن استفاده نمی کنید، به احتمال زیاد به استفاده از آن ادامه نمی دهید، آن را از دست نخواهید داد.

و بنابراین شما زندگی سبک تری دارید. من سعی نمی کنم در وهله اول از خرید چیزهایی اجتناب کنم تا از این امر جلوگیری کنم، اما صرف نظر از این موضوع، انجام آن به طور کلی بسیار سالم است. حالا بیایید در مورد بسیار دقیق‌تر صحبت کنیم، منظورم این است که چگونه انجام کاری که توضیح دادم باعث می‌شود شما از قبل بازدهی بیشتری داشته باشید، و مصرف نکردن هیچ خبری در زمان شما صرفه‌جویی می‌کند، اما چگونه می‌توانید آن را چند برابر کنید. اسب بخار شما به طور کلی؟

این من را به نقطه شماره دو می رساند. بنابراین، آنچه در واقع بیشترین کمک را به من کرده است، برون سپاری است. من برون سپاری می کنم. هر کاری که در زندگی می توانم و هر کاری که دوست ندارم انجام دهم. حالا، ممکن است فکر کنید، هی، من می توانم سریعتر از دستیارم تایپ کنم. چرا من یک دستیار می خواهم؟ خوب، اگر شما اصلاً اقتصاد مطالعه کرده باشید و نظریه مزیت نسبی ریکاردی، حتی اگر در همه کارهایی که دستیارتان انجام می دهد بهتر باشید، زیرا هر کاری را که فعالیت اصلی شما باشد، بیشتر انجام دهید، بهتر است. هنوز آن را داشتن

با این حال، هنوز یک دستیار دارید، حتی اگر ممکن است در وظایف او بهتر از او باشید. و این اشکالی ندارد. اکنون، ابرقدرت کلیدی که ما پیدا کرده ایم و کشف کرده ایم استفاده از کمک از راه دور است، به ویژه در فیلیپین، که احتمالاً حدود 20 سال است که در آزمایشگاه FJ با آن کار می کنیم. و خوب، شخصا، و سپس در آزمایشگاه FJ در دهه گذشته، ما 10 مورد از آنها را در آزمایشگاه FJ داریم، و من یک دستیار مجازی اختصاصی شخصی دارم.

من از YRA استفاده می کنم، اما یکی از دوستانم که در برون سپاری نابغه است. نام او جاناتان سوانسون است. او Thumbtack را ساخت. او مانند هزاران نفر در فیلیپین برای Thumbtack شرکتی به نام آتنا ایجاد کرد تا در واقع به مردم کمک کند تا به عنوان نماینده اصلی نیز تبدیل شوند. بنابراین، این دو شرکت عالی هستند.

YRA حدود 1500 دلار در ماه تمام وقت است. و بنابراین، این فردی است که بسیار ماهر است که در ساعات کاری شما، در هر منطقه زمانی که هستید، به زبان انگلیسی کار می کند. و آتنا فکر می کنم حدود 3000 در ماه است. اما می توانید یک چهارم یا نیمه وقت نیز بخرید. و من به شما نشان خواهم داد که می توانید خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید برون سپاری کنید.

بنابراین، در مورد من یک دستیار اختصاصی دارم، نام او رز است. احتمالاً نام واقعی نیست، اما اشکالی ندارد. شاید یک تیم و نه یک نفر، این هم اشکالی ندارد. و در واقع، چیز خنده دار این است که من در واقع هرگز با او تلفنی صحبت نکرده ام. من، من نمی دانم او چگونه به نظر می رسد. و من حتی هرگز با او مصاحبه نکرده ام.

روشی که من افراد را جذب می کنم، به طور کلی، در YRA، آنها فقط یک نفر را برای شما پیدا می کنند، و سپس شما تصمیم می گیرید که آیا آنها را دوست دارید یا نه، و سپس شما، و سپس تصمیم می گیرید، و اگر راضی نیستید، آنها. تغییر خواهد کرد. اما وقتی افرادی را در Upwork یا جاهای دیگر استخدام می‌کنم، که بعداً برای سایر فعالیت‌هایی که برون‌سپاری می‌کنم توضیح خواهم داد، معمولاً 10 نفر را برای همان کار استخدام می‌کنم، با توجه به اینکه این کار مانند دلار در ساعت یا 2 دلار در ساعت است.

این چیز مهمی نیست. و سپس کسی را می بینم که بیشتر دوستش دارم، و سپس آن شخص را برای بقیه این وظایف نگه می دارم، نه فقط این بار، بلکه به صورت مکرر. و بنابراین این فرآیند به خوبی کار می کند. این باعث صرفه جویی در وقت شما برای انجام مصاحبه و فیلتر می شود.

بنابراین، برون سپاری کار کنید. اکنون، بسیاری از اینها احتمالاً ابتدایی تر خواهند بود، اما اساساً این نمونه ای از ایمیلی است که رز هر روز در پایان روز از کارهایی که در طول روز انجام داده است برای من می فرستد. بنابراین، تمام جلسات معلقی را که او هنوز باید تأیید و برنامه ریزی کند، و سپس شماره دو، همه جلسات تأیید شده را نشان می دهد.

اینکه او او را در همان ایمیل برنامه ریزی کرده است، و همچنین تمام وظایف شخصی و غیره را پوشش می دهد. بنابراین، این یک ایمیل است که او هر روز از تمام کارهایی که برای من انجام داده است برای من می فرستد. و در طول روز، ما معمولاً با ترکیبی از WhatsApp و ایمیل در مورد کارهایی که باید انجام شوند، تعامل می‌کنیم، خواه آن‌ها فوری باشند یا، می‌دانید، چیزهایی که می‌توان برای روز بعد برنامه‌ریزی کرد.

هر روز، و این یک نمونه اولیه از این است که یک روز برای من چگونه به نظر می رسد. او تقویم من را برای روز بعد برای من می فرستد. حالا، اگر من بدانم در مورد چیست، او جزئیات بیشتری را قرار نمی دهد، فقط یک لینک بزرگنمایی. می دانید، بنابراین Zimozi تیم هندی من است که از منظر طراحی یا برنامه نویسی و وب سایت Trident به من در وبلاگ من کمک می کند.

ما یک بررسی ماهانه انجام می دهیم تا ببینیم اوضاع چگونه پیش می رود. ما در حال حاضر در حال راه اندازی هستیم، ساعت 9 صبح بود. ملاقات. ما در حال حاضر در حال راه اندازی یک شرکت جوجه کشی جدید هستیم و ساعت 10 صبح است. جلسه، به جزئیات بیشتری نیاز ندارد. سریع با مارتین تماس بگیرید، او در حال تماس 30 دقیقه ای است، این بنیانگذار Mundi است، ما در حال بررسی وضعیت اوضاع هستیم.

و سپس برای میداس، این ملاقات است. من خودم را به تقویم اضافه کردم، به همین دلیل است که هیچ زمینه ای وجود ندارد. اما فکر می‌کنم، کارمند بالقوه یا شریک بالقوه را ملاقات می‌کردم، و بعد از آن، فکر می‌کنم با VCها یا شرکای میداس، یکسری جلسات دارم. و سپس با شریک بنیانگذارم در آزمایشگاه FJ، خوزه، برای بحث در مورد چیزهای مختلف.

ببینید بقیه روز چگونه می گذرد. بنابراین، می بینید، به نوعی شبیه به پشت سر هم به 9 به 10 به 11، 11 30 به 12 30 به 1 15 است. جلسه VC برای Midas، که استیبل کوین جدید یا استیبل کوین بازدهی است که من در حال حاضر برای رقابت با USDC، USDT راه اندازی می کنم. یکی دیگر. سپس من با یک بنیانگذار در واقع در محل خود ملاقات می کنم تا به عقب برسم.

او نیز مانند او شرکت قدیمی خود را ترک کرد. او به این فکر می کند که بعداً چه کند. و بنابراین، جالب است که بفهمم و ببینم آیا می توانم به او کمک کنم و همچنین فکر کنم که او باید چه کار کند. آیا او یک شرکت جدید ایجاد می کند؟ آیا باید آنجا سرمایه گذاری کنیم؟ و غیره و این متن کامل است. همین مورد جلسه VC دیگری برای Midas در ساعت 2 بعد از ظهر. ساعت 3 بعدازظهر، ملاقات با بنیان‌گذار دیگری برای دریافت به‌روزرسانی در مورد آنچه که دارند و چگونه جمع‌آوری کمک بیشتری انجام می‌دهند، تماس‌های بنیان‌گذاران، و سپس رفتن به یک رویداد سخنران برای سخنرانی که روز بعد در انجمن رهبری ترانس آتلانتیک داشتم. . و سپس از ساعت 9 شب تا 11 شب با برادرم اولیویه پارو بازی می کنم.

بنابراین، همه چیز اینجاست، چه من مدیتیشن انجام دهم، چه تنیس بازی کنم یا دست و پا زدن. همه چیز در دستور کار است و به این ترتیب من یک برنامه عملیاتی روشن برای روز دارم. و آن شب قبل زمانی که رز در ساعت 6 یا 7 بعد از ظهر امضا می کند ارسال می شود. هر روز. شاید مکان یا چیزی که می توانید بیش از آنچه فکر می کنید برون سپاری کنید، در واقع زندگی شخصی شما باشد.

بنابراین رز علاوه بر مدیریت زندگی تجاری من، زندگی شخصی من را نیز مدیریت می کند. بنابراین، در اینجا چند نمونه آورده شده است. در نیویورک، من عاشق میزبانی سالن‌ها، و شام بنیانگذاران، شام‌های فکری و غیره هستم. بنابراین، من فهرستی از افراد زیادی دارم که برای تاریخ های مختلف دعوت می کنم. و بنابراین، ما در مورد کسانی که دعوت می کنیم بحث خواهیم کرد.

او دعوت‌نامه‌ها را ارسال می‌کند و سپس ما یک ایمیل با این مکان، برخی از محدودیت‌های غذایی شما ایجاد می‌کنیم، ایجاد می‌کنیم. این موضوعات هستند. و موضوعات بسیار گسترده است. ممکن است اینگونه باشد که آه، چگونه سیاست را برای قرن بیست و یکم دوباره اختراع کنیم؟ اخلاق و اخلاق شکنجه چیست؟ چه چیزی یا حتی شخصی، مثلاً، می‌دانید اگر بخواهید یک کتاب در مورد هر دوره ۷۲ ساعته زندگی خود بنویسید، ۷۲ ساعت آن چقدر خواهد بود؟

بنابراین، ما پیگیری می‌کنیم، منظورم این است که او پاسخ‌های مهمان را دنبال می‌کند. سعی می کنیم برای این شام ها هشت نفر باشیم. اما ما همچنین این کارها را با شما انجام می دهیم، شام موسس، و غیره، به طور منظم. من در هفته چندین شام میزبانی می کنم. من دیشب میزبان یک شام بنیانگذار پست خروج بودم، به عنوان مثال امشب شام دیگری را برگزار کردم.

نکته بعدی این است که چیزهای زیادی هستند که وقت زیادی از شما می گیرند. می دانید، به عنوان مثال، اگر می خواهید نوبت دکتر را رزرو کنید، اگر می خواهید تمام فرم ها را پر کنید. در فرم های پزشکی، ترجیح می دهم این کار را زودتر از موعد انجام دهم. او می تواند همه این کارها را برای من انجام دهد. و این موارد را باید به صورت آنلاین منتظر بمانید، منتظر تماس باشید و غیره.

او می تواند تظاهر به من کند. او یک شماره تلفن Google در فیلیپین دارد، بنابراین یک شماره تلفن ایالات متحده دارد. بنابراین، برای مثال، T-Mobile داده های بین المللی من را قطع کرده بود. چهار ساعت طول کشید تا او با تلفن با تماس های مکرر مشکل را برطرف کند، اما او توانست آن را برطرف کند. باز هم، چهار ساعت از زندگی من است که هرگز به آن باز نمی گشتم، و بسیار سپاسگزارم که او واقعاً در موقعیتی است که این کار را انجام دهد.

همان، او مراقبه‌های من را رزرو می‌کند، تمام باشگاه‌های ورزشی من را مسدود می‌کند، و، و هر چیزی را که مربی برای خرید نیاز دارد، می‌خرد. و برای تنیس، او می داند که من تنیس را دوست دارم. بنابراین، اگر من به مکان جدیدی سفر می‌کنم، و تنیس یا دست و پا زدن وجود دارد، او به تمام باشگاه‌های اطراف من نگاه می‌کند، در دسترس بودن را بررسی می‌کند، یا افرادی را در سطح من پیدا می‌کند، یا برای من درس رزرو می‌کند.

به این ترتیب، در حال حاضر برای دو، سه بار در هفته، هر جا که می روم، تنیس را سازماندهی کرده ام. و من نیازی به انجام کاری ندارم. من باشگاه را انتخاب نکردم، به آنها زنگ نزدم، شرکا را پیدا نکردم. همه چیز مرتب است در تقویم، حدس می‌زنم در حال حاضر بیشتر این کار را انجام نمی‌دهم، اما در گذشته، حتی زمانی که در برنامه‌های دوست‌یابی آنلاین بودم، از دستیارم خواسته بودم چیزهایی مانند قرار ملاقات را با دستیارم انجام دهم.

من اول دوست دارم ما تماس گرفتیم. ما مثل این هستیم، باشه، اینها کسانی هستند که من دوستشان دارم یا دوست ندارم. بنابراین، این است که من به سمت راست یا چپ بکشم. اکنون از یک VPN استفاده کنید، به عنوان من متصل شوید، و می توانید برای من تند بکشید. سپس، بسیار خوب، من اینطوری، و و سپس او این کار را انجام خواهد داد. و ما به توافق برسیم البته درست است، چه چیزی منطقی بود یا نه، سپس او به نحوه چت کردن من نگاه می کرد و آن را تکرار می کرد.

و در نهایت، خوب، خوشحالم که می‌توانم قرار ملاقات بگذارم، می‌دانی، هفته‌ای یک‌بار، جمعه و شاید هر چه باشد، سه‌شنبه، دو بار در هفته ساعت 8 بعد از ظهر، یا 7 بعد از ظهر، یا 9 شب. این اسلات در تقویم است. برو و آنها را رزرو کن و بنابراین، او می خواهد سپس برای من تند بکشد. من را با یک تاریخ احتمالی مطابقت دهید، تاریخ را برنامه ریزی کنید، آن را در تقویم قرار دهید، و سپس روز قبل، مانند مشخصات فردی را که او با من مطابقت داده است، نگاه می کنم و تصمیم می گیرم که آیا من من علاقه مند به رفتن هستم یا نه، درست است؟

مثلاً، اگر می‌خواهید به قرار آنلاین بروید، در پایان روز، بقیه چیزها جالب نیستند. تنها چیزی که می خواهید بدانید این است که آیا کسی را که ملاقات می کنید دوست دارید؟ پس بیایید هر چه سریعتر به یک جلسه برسیم. بنابراین، اگر بتوانید از تمام خستگی کشیدن، چت کردن و غیره اجتناب کنید و مستقیماً به آخرین نقطه برسید، عالی است.

و اگر با انتخابی مخالفت کردم، می دانید، گفتم، نه، من در واقع به هر دلیلی این شخص را دوست ندارم، که البته او را اصلاح می کند. او فقط تاریخ را لغو می کرد و تمام شد. و بنابراین، برای من هیچ زمانی طول نکشید، به جز حضور در قرار ملاقات، که همیشه به معنای واقعی کلمه در نوار روبروی محل زندگی من، در هر زمان تعیین شده بود.

و بنابراین حتی فعالیتی که به نظر می‌رسد برای افراد زیادی زمان زیادی را می‌گیرد، از منظر زمانی برای من کم‌رنگ بود، زیرا همه آن‌ها برای من انجام شد و بسیار خوب کار کرد، اکنون همانطور که بسیاری از شما می‌دانید، من عاشق نوشتن هستم. من عاشق نوشتن در وبلاگم هستم. من به طور منظم وبلاگ می نویسم. من اکنون چیزهایی در مورد زندگی ام به اشتراک می گذارم.

من خودم نوشتن را انجام می دهم زیرا دوستش دارم، تحقیق می کنم و غیره. اما بقیه چیزها و موارد زیادی در مورد آن، که در واقع قرار دادن یک وردپرس در حال تکرار در پشته نرم ایجاد خبرنامه برای ارسال خبرنامه است، همه این کارها، او برای من و دوباره انجام می دهد، مقدار زیادی در زمان صرفه جویی می کند. من را بنویس، ارزش آفرینی در نبوغ خلاق نویسندگی و آنچه می خواهم به اشتراک بگذارم و فکر کنم و غیره است.

اصلا توی چیزهای ادمین تایپ نمیشه. می دانید، بیایید به وردپرس برویم و، و، آن را آپلود کنیم و بفرستیم و غیره. بنابراین، من نوشتن را دوست دارم، نه آن قسمت دیگر، و او این کار را برای من نیز انجام می دهد. و اتفاقا، همه اینها یک نفر است که همه ما را انجام می دهد. او برای فرشته، سگ من، چیزهایی می خرد. او همچنین، مانند شرایط ورود، تحقیق خواهد کرد و من برای یک سگ پاسپورت می‌گیرم.

اگر به فافا نیاز داشته باشم، او چیزهایی می خرد. او برنامه‌ای دارد که مدرسه، Equal دارد، که شگفت‌انگیز است، که در آن همه عکس‌های روز وجود دارد. او عکس ها را دانلود خواهد کرد. او دوست دارد، به پرستار بچه ها پول بدهد، مثل اینکه همه چیز باید انجام شود. اما، مثلاً، حتی در مورد چیزهایی مانند، آه، چگونه می توانم برای کسی شناسنامه یا پاسپورت بگیرم؟

می دانید، او تحقیق خواهد کرد، که همچنین صرفه جویی زیادی در زمان دارد. ضمناً با توجه به تمام سؤالاتی که مردم می پرسیدند، در پایان یکی یکی به آنها می پردازم. بنابراین، در پایان زمانی که ارائه همه چیز در اینجا تمام شد، یک نوع پرسش و پاسخ انجام خواهیم داد. بنابراین، او اسناد را برای من امضا می کند.

اما اسنادی که می توانم بگویم مهم ترین آنها نیستند، درست است؟ من، اگر خانه‌ای اجاره کرده‌ام، می‌دانید، قرارداد اجاره یا نیاز به انجام KYC دارم، بنابراین چنین چیزهایی که واقعاً مهم نیستند، لازم نیست خودم انجام دهم. او امضای دیجیتال من را دارد. میگم باشه اینو امضا کن پوف کار من، برای، او در واقع، همچنین احتمالاً قابل ذکر است، او به ایمیل من دسترسی دارد و به کارت اعتباری من دسترسی دارد.

اما او یک کارت اعتباری دارد، و بنابراین کاری که من می توانم انجام دهم این است که هر ماه می توانم با آن یک کارت اعتباری وارد شوم و ببینم خریدها کجا هستند و مطمئن شوم که همه چیز درست است. بنابراین اگر بخواهید این مکانیسم کنترل ایمنی است. اما او به ایمیل من دسترسی دارد و می‌خواهد تمام مدارک قانونی به حقوقی ارسال شود، بنابراین من نیازی به برخورد با آنها ندارم.

همه چیزهایی که شبیه هرزنامه هستند در پوشه ای به نام هرزنامه احتمالی منتقل می شوند. پس باز هم لازم نیست با آنها سر و کار داشته باشم. اما من کسی هستم که به ایمیل‌های خودم پاسخ می‌دهم زیرا بسیاری از آنها به فکر من نیاز دارند. اما، می دانید، اگر من به هر دلیلی یا درخواست KYC برای یکی از دوستان نیاز به پیدا کردن نحوه دریافت فرم پلیس برای یک دوست داشته باشم، دوست دارد نحوه دریافت اطلاعات را بیابد و به من کمک کند تا آن را دریافت کنم. .

بنابراین دوباره، آنلاین. اسناد مدیریت عمومی و غیره در حال حاضر، ادامه دادن به کارهایی که اکثر مردم آنها را برون سپاری نمی کنند و احتمالاً باید آنها را برون سپاری نمی کنند، مانند این است که بفهمید چگونه می توانید زندگی غنی تری داشته باشید و در هر کجا که زندگی می کنید. و بنابراین، برای مثال، در نیویورک، من عاشق جادو هستم. من عاشق برادوی هستم. من عاشق برادوی هستم. من عاشق کلوپ‌های کمدی هستم و نمی‌خواهید که وقتی کارهای اولیه را انجام دادید، مثل رفتن به میدان شکست خورده، رفتن به House of Yes برای یک نمایش سیرک کثیف یا هر چیز دیگری. ما به شرکت 14 در بوشویک می رویم تا نمایش های مختلفی را ببینیم. و بنابراین، قبل از اینکه به وظیفه شهر جدید بروم، او را دارم. ما می گوییم، چه چیزهایی در حال حاضر اتفاق می افتد؟ بنابراین، این یک مثال از، اوه، و در واقع، ممکن است در اینجا چت های زیادی وجود داشته باشد، بنابراین می توانید چت ها را نیز اضافه کنید.

و از این طریق جامعه می تواند گفتگوی در حال انجام را ببیند. بنابراین این نمونه‌ای از زمانی است که من در سپتامبر به نیویورک آمدم، او درباره تمام موزیکال‌های مختلف مانند برادوی، خارج از برادوی که در حال حاضر هستند، کمی دور از مسیر شکسته‌شده، از جمله نقدها، تحقیق کرد، و آن‌هایی را که می‌خواستم پیشنهاد کرد. خوب میتونستم انجام بدم

و از آنجا، من در واقع به رزرو چندین نمایش پایان دادم. من، پسرم را به موزه بادکنک بردم، که بسیار سرگرم کننده است. تا چند روز دیگر عکس های آن را در اینستاگرام قرار خواهم داد. پسرم را به نمایشگاه قطار در باغ گیاه شناسی نیویورک بردم. رفتم تا مثل یک تقلید موزیکال Friends در خارج از برادوی را ببینم.

او لباس هالووین من را سفارش داد. آنها چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید از ما بخواهید تا مطمئن شوید که زندگی شما تا حد امکان غنی است. و در نیویورک، من تلاش می کنم، کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد که بتوانید زندگی بسیار غنی داشته باشید. باز هم، نیویورک پناهگاه من برای تلاش های اجتماعی، هنری و حرفه ای است.

و چیزهایی مانند، می دانید، کنفرانس هایی که باید به آنها بروم. همین مورد بیو رو میفرسته او دستور کار را به من نشان می دهد. او آن را به تقویم من اضافه می کند و مطمئن می شود که من ظاهر می شوم. نکته بعدی این است که او به من کمک کرد تا دعوت نامه های تولد 50 سالگی ام را ایجاد کنم، بنابراین من 50 سالگی خود را در 3 آگوست سال 2024 جشن می گیرم و بنابراین به طراحی دعوت نامه در پست های بدون کاغذ کمک کنید، ما آن را ارسال می کنیم، ما در حال پیگیری کسانی هستیم که می آیند، ما دوباره بفهمیم که به چه تعداد اتاق نیاز داریم، کجا و غیره.

و بنابراین، او به طراحی آن کمک کرد. او آن را گفت. او پاسخ ها را دنبال می کند تا مطمئن شود که همه چیز به درستی ساختار یافته است. اما حتی برای آن، برای مثال، من همچنین یک برنامه ریز مهمانی را استخدام کردم تا به من کمک کند مانند دید شب و آنچه در حال وقوع است و همه چیز اتفاق می افتد. بنابراین، من نیازی به پرداختن به آن ندارم.

همه امکانات رفاهی، از این منظر، اکنون یک آژانس مسافرتی برای رزرو پرواز نیز دارم، اما فراتر از آژانس مسافرتی، رز مانند همه چیز در اطراف به من کمک خواهد کرد. چگونه به آنجا برسم؟ اتاق‌های هتل ارتقا می‌یابند، بازپرداخت می‌شوند. بنابراین، Burning Man امسال قرار بود به بیرون پرواز کند. یکشنبه، اما البته گل آلود بود، بنابراین لغو شد.

بنابراین، من از Burning Man خارج شدم، مثل دریافت هزینه پروازی که نرفتم و، می دانید، اسکی هلی را به دستور کار اضافه کردم، و به مردم اطلاع دادم که FJ Labs این روزها کار نمی کند. همه این کارها، می دانید، باید انجام شوند. و باز هم، هیچ یک از آنها بزرگ به نظر نمی رسند، اما با هم جمع می شوند.

و هر چه بیشتر از این چیزها را برای ما بخواهید، وقت آزاد بیشتری دارید تا آنچه را که می خواهید انجام دهید. حالا، همان طور که گفتم، می توانید، فراتر از رز، من یک آژانس مسافرتی دارم. من یک برنامه ریز مهمانی دارم. اما من افراد دیگری را برای کارهای دیگر استخدام می کنم. بنابراین، برای مثال، هر سال، من دوست دارم خلق کنم، و شاید بیایید اینجا به سراغ من برویم.

من دوست دارم یک آلبوم بسازم. این یک آلبوم عکس از اتفاقات سال است. این با یک جدول زمانی شروع می شود، با هر تاریخ زمانی از ابتدای سال تا پایان. و سپس برای هر بخش، عکس هایی از، از، آنچه در حال وقوع است وجود دارد. و آلبوم زیبایی است، کاغذی است، یادگاری از سال است.

حالا دلیلی که من این کار را می کنم این است که والدین به خوبی با دیجیتال برخورد نمی کنند. و، و در واقع ایجاد آلبوم به شما امکان می دهد سال را دوباره زنده کنید. بنابراین، من آن را دوست دارم، آن را در سراسر کتابخانه من، من آن را به مادرم، آن را به پدرم می دهم. آنها، آن را دوست دارند، این راهی برای ارتباط با داستانی است که من دارم. و بنابراین، من به Upwork رفتم.

من یک پست ایجاد کردم که می گوید، هی، من به کسی نیاز دارم که در این مورد به من کمک کند. و من جواب های زیادی گرفتم همانطور که گفتم استخدام کردم، 10 نفر را استخدام کردم تا کار را انجام دهند. و در نهایت یک نفر در بنگلادش برای اینها بهترین بود و من، و، و، و یکی، خوب، در اصل کسی در روسیه بود، اما بعد از آن به دلیل تحریم ها دیگر نتوانستم به آنها پول بدهم.

بنابراین، یک نفر در بنگلادش. بنابراین، روشی که ما با هم کار می کنیم این است. در واقع، اجازه دهید از نحوه سازماندهی عکس هایم یک قدم به عقب برگردم. بنابراین اجازه دهید صفحه نمایش خود را دوباره به اشتراک بگذارم. لزوما ساده ترین نیست برای دیدن. بیایید ببینیم که آیا من می توانم به حالت تمام صفحه بروم. خوب، پس در طول سال، و این همه عکس هایی است که من در طول سال گرفته ام، همه تاریخ ها را می بینید، می دانید، 1 ژانویه تا 22 فوریه، 23 فوریه تا 27 فوریه.

برای هر یک از مکان هایی که هستم، یک پوشه ایجاد می کنم. و در آن پوشه، من یک زیرمجموعه از آنچه در آنجا می گذرد دارم. اسکی کراس کانتری، اسکی هلی فوریه، FJ Labs و غیره. که سپس می تواند برای ایجاد زیربخش در آلبوم استفاده شود. و بنابراین، من انجام نمی دهم، و اتفاقا، این کار را در طول سال با نزدیک شدن سال انجام می دهم.

بنابراین، اگر تا پایان سال صبر کنید، چیزی به یاد نمی آورید. ایجاد این ساختار غیرممکن خواهد بود. بنابراین، من عکس های گوشی خود را می گیرم. من از طریق AirDrop یا هر چیز دیگری از دوستانم عکس می گیرم. و سپس من، پوشه را ایجاد می کنم. بنابراین، به عنوان مثال، من در حال حاضر در سال 2024، از 1 ژانویه تا 7 ژانویه، ترکز و کایکوس جایی است که من بودم.

و حالا از 7 ژانویه تا 14 ژانویه در نیویورک، جایی که در حال حاضر هستم، جایی که کم کم دارم عکس ها را آپلود می کنم. و وقتی آنها را آپلود کردم آنها را از تلفنم حذف می کنم. بنابراین، این همه در Dropbox است. سپس پیوند Dropbox را به اشتراک می‌گذارم، بیایید به سال 2022 برگردیم، زیرا این مثالی بود که من با Charmin من، که در حال حاضر در بنگلادش است، برای شما آوردم.

و سپس ما بر روی آن تعامل داریم. بنابراین، او اولین پاس را انجام می‌دهد که فکر می‌کند چه چیزی منطقی‌تر است. و اجازه دهید به اینجا برگردم و به حالت تمام صفحه برگردم. باشه، عالی بنابراین، او اولین پاس را انجام می دهد و بیایید به اینجا برگردیم، ببینیم آیا این می تواند بخواند یا خیر. آره و بعد از اینکه او اولین پاس را به من داد، بازخوردهای زیادی به او می‌دهم.

می دانید، فرمت تاریخ اشتباه به نظر می رسد یا، اوه، من این عکس را دوست ندارم. بنابراین، برای هر صفحه، مانند، عکس 6 وجود خواهد داشت. این مانند، اوه، جایگزین عکس 1، جایگزین عکس 2 است. اوه من چاق به نظر میرسم من این زاویه را دوست ندارم. این چندان جالب نیست. اوه داری یه چیزی رو فراموش میکنی من نقل قول را دوست ندارم هر چه که باشد. و بنابراین، من مدیر خلاق این تلاش هستم.

به تکرار زیادی نیاز دارد. من در حال حاضر روی آلبوم 2023 کار می کنم. که امیدوارم در چند هفته یا یک ماه انجام شود که بعداً آن را به پدر و مادرم هدیه می دهم، اما میز کافی شاپم را هم می گذارم و نتیجه آن را بعد از تکرارهای زیاد دیدید، آلبومی که با آن به شما نشان دادم. باز هم جدول زمانی و عکس‌ها، هیچ‌کس نیازی به انجام این کار ندارد و همه قبلاً این کار را انجام نمی‌دادند، اما من می‌بینم که این یک راه شگفت‌انگیز برای زنده کردن سال است.

و این یک هدیه شگفت‌انگیز است که به والدینتان که آن را دوست دارند یا با دیجیتال عالی نیستند، بدهید و به آنها پیوندی در هر Dropbox بدهید. من همین کار را برای ویدیوهایی که ایجاد می کنم انجام می دهم. من قصد دارم یک ویدیو را به اشتراک بگذارم. بنابراین، در پایان سال، یک ویدیو ایجاد می کنم. حالا نمونه ای از آن ویدیو را پخش می کنم.

بنابراین، من می روم، اوه، یک دقیقه و 15 این را تغییر دهید. یک دقیقه 17 این کار را انجام دهید. همین موضوع است. من یک نفر را پیدا کردم و من یک نفر را در Upwork پیدا کردم و ما ویدیوها را ویرایش می کنیم. باز هم کسی غیر از رز. این چیزی است که به نظر می رسد. من یک مثال سریع برای شما می زنم. اجازه دهید این را به حداقل برسانم. اجازه دهید یک مثال سریع از آنچه که به نظر می رسد را برای شما بیان کنم.

بیایید ببینیم، 20 ویدیو، بسیار جالب است. ویدیوی بررسی سال

اجازه دهید مطمئن شوم هیچ صدایی وجود ندارد زیرا موسیقی دارای حق چاپ است. من نمی خواهم اخطار حق نسخه برداری دریافت کنم. کامل. بنابراین، اجازه دهید من چند ثانیه از این را بازی کنم. شاید آن را حتی تمام صفحه بسازم.

و همان چیزی است که سال را دنبال می کند، بنابراین از ژانویه شروع می شود، در این مورد من در Rubble Soak بودم. نشان می دهد، آن را به موسیقی تنظیم شده است. ماجرا را نشان می دهد و سپس بقیه سال من را طی می کند و من آن را در جمع های خانوادگی در پایان سال بازی می کنم. من خانواده را می فرستم، دوستان و خانواده را می فرستم و غیره.

و بسیار شگفت انگیز است. می دانید، شما اولین افزایش را می بینید، اما در نهایت به طور کامل به سمت قله حرکت می کند، می دانید، من در قله جلو بودم، و سپس می روم و میزبانی چیزها و سپس کووید و غیره را دارم. این ویدیو را در اینجا متوقف کنید، و ما می‌توانیم به نوع بعدی چیزهایی که برون سپاری می‌کنم برگردیم. بیایید به این موضوع برگردیم. و بیایید به ارائه برگردیم.

خوب، پس مرحله بعدی چیزهایی که من برون سپاری می کنم. اکنون، متوجه شدم که این مرحله بعدی لزوما برای همه امکان پذیر نیست. من از منظر مالی امتیاز فوق‌العاده‌ای دارم که در موقعیتی باشم که بتوانم چیزها را در دنیای آفلاین برون سپاری کنم. اکنون، دنیای آنلاین، فکر می‌کنم با آن، برای اکثر مردم در دسترس است.

همونطور که گفتم ماهی 1500 هست. و 1500 در ماه برای برون سپاری به اندازه ای که من برون سپاری کرده ام، واقعاً فوق العاده است. هنگامی که شما، انفجار برای دلار خود را که شما دریافت شگفت انگیز است. و من از انجام کارهای آنلاین با Upwork و دستیار راه دور شما و غیره بیشتر از آنچه که می دانید، با کمک حضوری از این منظر بهره برده ام.

گفتنی است، در آزمایشگاه FJ ما یک مدیر دفتر داریم که بسیاری از کارهای آفلاین را انجام می دهد، اما. برای چیزهایی که توضیح دادم دستیارهای مجازی فیلیپین در واقع بهتر هستند. همانطور که گفتم، من همچنین در موقعیت ممتازی هستم که در زندگی آفلاین خود امور را برون سپاری کنم. در حال حاضر، این بسیار گران تر است و بنابراین نه. در دسترس همه

اما من یک مدیر املاک دارم. این پل است. ما الان 80 سال است که با هم کار می کنیم. و علاوه بر اینکه یک مدیر املاک است، یک آشپز است. در واقع، من آن را سازماندهی کرده ام. این خیلی وقت هاست. همان مدیر سرآشپز است و هر کاری می کند. بنابراین، او تمام مدیران املاک دیگر را مدیریت می کند. من سه ملک دارم

من به زودی از طریق آن. او در صورت نیاز، من را هدایت می کند، مانند کارکنان خانه دار سازماندهی می کند. اگر میزبان شام باشم، اگر شام کوچک باشد، فقط می‌پزم و خودش از آن مراقبت می‌کند. اما او پیشخدمت استخدام می‌کند، اگر ما پذیرایی می‌کنیم، شما غذاساز را استخدام می‌کنید، مانند هر چیزی، مانند گرفتن، بیمه ماشین، تعمیر و نگهداری ماشین، تحویل بسته‌ها، رسیدگی به پست، هر چیزی که به صورت حضوری باشد.

حالا، در مورد من، در واقع آشپزی را دوست ندارم. بنابراین، برای من، می‌خواهم آن را برون‌سپاری کنم و به آنها می‌گویم که داشته باشند، او من را می‌داند، من هم برای وعده‌های غذایی‌ام برنامه‌ریزی نمی‌کنم. من به آنها نمی گویم، اوه، این چیزی است که می خواهم بخورم. مثل این است که اینها چیزهایی هستند که من دوست دارم. فقط برو دنبالش خلاق بودن. به من غذای سالمی بدهید که دوست دارم.

او منوها را توسط من اجرا نمی کند، او فقط این کار را انجام می دهد. و من به او اعتماد دارم که کارهایی را انجام دهد که من دوست دارم، و اگر آن را دوست ندارم، می‌دانی، در واقع می‌خواهم به او بازخورد بدهم. اکنون، من این نوع تنظیمات را برای هر یک از سه مکان خود دارم. من سه مکان اصلی دارم که وقتم را در آنجا می گذرانم. و برای هر یک از آنها، من یک مدیر املاک دارم که همچنین سرآشپز است و بقیه کارکنان را مدیریت می کند، مجوزها را مدیریت می کند زیرا اگر بتوانم آنها را در Airbnb اجاره می دهم، که در نیویورک یا رولستوک نمی توانم، اما من می توانید در ترکز و کایکوس.

و هدف آنها این است که من و یا هر مهمان دیگری را که دارم، خوشحال کنند، خواه خانواده من باشند یا اجاره‌دهنده‌های مشابه Airbnb. حالا دلیل اینکه من سه خانه دارم این است که تصمیم گرفتم زندگی ام را به روشی کاملا غیر سنتی ساختار دهم. دو تحقق درک شماره یک این است که هر شهر بهترین لحظه از زمان را برای زندگی در آن دارد.

بنابراین، نیویورک در فصل بهار و پاییز فوق العاده است، درست است؟ مثل اینکه می خواهید در سپتامبر و اکتبر، در آوریل، در ماه مه و شاید نیمه اول ژوئن در نیویورک باشید. در تابستان بسیار جذاب تر است. خیلی گرم است، مرطوب است، جذابیت کمتری دارد و مانند ژانویه، فوریه، دسامبر. و بنابراین، سعی می‌کنم به مکان‌هایی بروم که بهترین زمان برای حضور در آنجاست. بنابراین، سال من معمولاً با ژانویه، فوریه در Revelstoke در بریتیش کلمبیا تنظیم شده است، جایی که من دوست دارم آخر هفته‌ها به اسکی بروم، و برف‌نوردی، و یخ‌نوردی، و اسلاید روی اسکله، و غیره بروم، اما این بیشتر یک برند اسکی است. ، هلی اسکی.

مارس من به ترکز و کایکوس می روم تا آب شوم و مانند بادبادک سواری و تنیس بازی کنم و پارو بازی کنم و غیره. همانطور که گفتم آوریل، مه، ژوئن در منطقه نیویورک، و سپس برای دیدن خانواده ام در جنوب فرانسه به نیس می روم. قبل از اینکه معمولاً برای تولدم به تورکس و کایکوس بروم، و سپس تمام ماه اوت به ریولستوک در کوه می روم که دوست دارم دوچرخه سواری در کوهستان و پیاده روی و صخره نوردی و غیره انجام دهم.

سپس به Burning Man می روم و دوباره سپتامبر، اکتبر، نیویورک و سپس نوامبر، دسامبر، ترک ها. اگرچه، به طور دقیق، من معمولا تا 26 دسامبر به ترک ها می روم و سپس سال نو را در Revelstoke می گذرانم. به همین دلیل است که برای سال نو و در فصل تعطیلات علاوه بر داشتن آفتاب، برف دارم.

اکنون، علاوه بر آن، هر سال دوست دارم یک سفر دو هفته‌ای به جایی اضافه کنم که جدید است و، و، و ماجراجویی عظیمی مانند قطب جنوب در سال 2023، که اغلب خارج از شبکه و ماجراجویی است، می‌دانید، جایی که من. مانند یک کوله پشتی و یک چادر و یک سیستم تصفیه آب. فراتر از آن، به طوری که، این تنظیم اصلی است.

و فراتر از این واقعیت که هر مکان بهترین زمان یا مکان را برای حضور در آنجا دارد. دیدگاه من این است که هر کدام، شما تعادل زندگی کاری خود را می خواهید. و بنابراین، نیویورک، همانطور که قبلاً اشاره کردم، یک مکان حرفه ای، اجتماعی، هنری، فکری است، شلوغ است 24/7. من دارم میرم بیرون من در حال ملاقات با دوستان هستم. من میزبان شام هستم.

من به رویدادهایی با بنیانگذاران می روم. آنقدر سرم شلوغ است که بعد از یکی دو ماه کاملاً سوختم. و من خسته هستم و به جایی برای شارژ نیاز دارم. در حال حاضر، در Revelstoke و ترک، من در تعطیلات نیستم. من در واقع در طول روز کار می کنم. بنابراین، Revelstoke، به طور معمول، من فقط در آخر هفته ها اسکی بک کانتری و غیره انجام می دهم.

و یا اگر یک روز تعطیل باشد، مانند این ماه، ما دو روز تعطیل در ژانویه داریم. بنابراین، من دارم می‌گیرم، و فکر می‌کنم یک جمعه و یک دوشنبه وجود دارد. و من آن روزها علاوه بر آخر هفته ها هلی اسکی می کنم. و همین مورد در ترک ها، من در طول روز کار خواهم کرد، اما زمانی که روز تمام شود، هر زمانی که ممکن است باشد، کایت سوارف می کنم، تنیس بازی می کنم، پارو بازی می کنم، می خوانم، می نویسم و ​​مدیتیشن می کنم.

و بنابراین، همان کاری که می‌دانید، نیویورک انجام می‌دهم، و در Revelstoke و Turks and Caicos، سالم هستم، من فکر می‌کنم. و این ترکیبی از مکانی است که در آن یا تنها خواهم بود، تا باتری های اجتماعی خود را دوباره شارژ کنم، یا جمع بزرگی از دوستان و خانواده را با خود بیاورم. بنابراین، به عنوان مثال امسال، و اگر به وبلاگ من باز شود، برای یک ثانیه سریع به آن باز خواهم گشت.

50 نفر آوردم. 50 نفر را برای کریسمس و سال نو آوردم که مثل جمع خانواده ام بود. بله، و این است. اینم عکس سال جدیدمون 50 نفر هم از خانواده ای که من دارم و هم از خانواده ای که انتخاب می کنم. که کاملا شگفت انگیز بوده است. مثل اینکه به اینجا برگردم بنابراین، از نظر حرکت در اطراف به نوعی مانند تنظیمات زندگی است.

بنابراین، به کارهایی که من برون سپاری می کنم ادامه می دهم. من همچنین برون سپاری می کنم، بنابراین، برای مثال، برای Triton جدا شده ام، که وقتی من آنجا نیستم اجاره داده می شود و میلیون ها درآمد در سال ایجاد می کند، خدمات مهمان به صورت حضوری در مقابل رزرو. بنابراین، من یک مدیر رزرو دارم، Rae-Anne، که به ایجاد قیمت‌گذاری در مدیریت کانال‌های مختلف کمک می‌کند و تمام قسمت رزرو تجربه را انجام می‌دهد تا زمانی که به لوری و تیمش تحویل داده شود تا تجربه واقعی خدمات مهمان را انجام دهند.

او همچنین معمولا یا گاهی اوقات کسی از YRA برای کمک دارد. با کاری که او باید انجام دهد. همانطور که می دانید من امسال یک سگ گرفتم فرشته. و برای آنجل، حداقل برای چند سال اول، با توجه به اینکه چقدر سرم شلوغ است، به خصوص در نیویورک، من یک سگ گردان تمام وقت، مربی سگ دارم، همه جا با من سفر می کند، از فرشته مراقبت می کند، واکسن ها را می زند. به روز.

بله، تمام اوراق و هر کاری که باید انجام شود را دریافت می کند. و این مایک است. و این کمک می کند، به خصوص وقتی در مکانی زندگی می کنید، می دانید، مانند نیویورک و زمانی که من در نیویورک مشغول هستم، واضح است که در ترک ها و خرابه ها هستم، بنابراین، می دانید، فرشته می تواند آزادانه در حال پرسه زدن باشد و ما می توانیم تمام روز بازی کند، اما حتی در آن زمان، من می خواهم که او خیلی خوب تمرین کند.

من می خواهم بتوانم با او راه بروم و او نه، و فقط دستورالعمل ها را دنبال کنم. اگر می‌خواهم او بازی کند، او می‌رود بازی، و اگر می‌خواهم او برگردد و حواسش را جمع کند، بدون توجه به مزاحمت‌ها، سنجاب‌ها، سگ‌های دیگر، ماشین‌ها، هر چیزی که گوش می‌دهد. و بنابراین، من می خواهم که او بسیار خوب آموزش ببیند، و مایک برای این کار شگفت انگیز است.

بنابراین، دایه ها، در واقع قبل از اینکه در مورد پرستار بچه ها صحبت کنم، شاید برای یک ثانیه به تنظیمات سفر برگردم. حالا که پسری دارم که شروع به رفتن به مدرسه کرده است، به جای دو ماهگی، نمی خواهم زیاد از او دور باشم. من در واقع مطمئن می شوم که، الف، بدیهی است که همه تعطیلات خود را با هم می گذرانیم، و وقتی در نیویورک هستیم، همیشه با هم هستیم.

اما وقتی به ترک ها می روم، مثلاً از 1 تا 15 دسامبر، مثل دو هفته است، من هنوز یک هفته را در نیویورک می گذرانم. تا مطمئن شوم در زمان مناسب در کنار آنها هستم. بنابراین، من دارم تغییر می‌دهم، اگرچه سفر کمی بیشتر است، اما دو ماه، دو ماه را به دو هفته، سه هفته، یک هفته، دو هفته و غیره تغییر می‌دهم تا مطمئن شوم که بیشتر هزینه می‌کنم. زمان با آنها

پس راه اندازی پرستار بچه بنابراین ما پوشش هفت روز هفته از ساعت 7:45 صبح تا 7:45 بعد از ظهر را می خواستیم. بنابراین، ما یک دسته از پرستار بچه‌ها را در سایت care.com پیدا کردیم، عمدتاً برخی از گروه‌های فیس‌بوک. ماموریت اصلی یا چشم انداز اصلی این بود که یکی از دایه ها باشد. با لهجه روان کمتر فرانسوی می تواند سفرهای بین المللی داشته باشد، بنابراین من یک پاسپورت دارم و می توانم رانندگی کنم که بدیهی است تعدادی محدودیت ایجاد می کند. و دلیل فرانسوی ها، به هر حال، واضح است که من فرانسوی هستم. خانواده من اکثرا فرانسوی زبان هستند. ما در نیویورک زندگی می کنیم، بنابراین او انگلیسی خواهد شد. به طور کلی، حتی اگر او در یک مدرسه دو زبانه به نام École است، که کاملا شگفت انگیز است. این مانند سختگیری سیستم فرانسوی با خلاقیت و سخنرانی عمومی و کار گروهی سیستم آمریکایی است، زیرا مدرسه، تلویزیون، دوستان، هر چیز دیگری و زندگی در ایالات متحده به زبان انگلیسی است. فکر کردم، بگذارید پرستارها فقط با او فرانسوی صحبت کنند. حالا، کاری که من از دایه ها انجام می دهم این است که وقتی ما به سفر می رویم، این فقط یک پرستار بچه است که با ما سفر می کند.

و، اما اگر چند هفته طول بکشد، شاید آنها با هم عوض شوند. یک گروه واتس اپ برای دایه ها برای هماهنگی بین یکدیگر وجود دارد. بنابراین، اتفاقاً دلیل این که چهار نفر هستند، و شما می توانید آنها را اینجا ملاقات کنید، می توانید بایوس کوچک آنها را ببینید و اینکه چه کسی چند روزه کار می کند و غیره. همانطور که آنها، خوب، دایه های فرانسوی، فکر می کنم، به طور کلی نمی خواهند ساعت های زیادی کار کنند.

و بنابراین این مقدار ساعتی است که آنها می خواستند کار کنند. بنابراین، یک نفر یک بار در روز، دو روز در هفته کار می کند. و بنابراین در واقع داشتن چهار پاره وقت که بین خودشان توافق دارند، چه کسی در سفر است، چه کسی چه روزهایی را می گذراند، و غیره واقعاً خوب عمل می کند تا بدون هیچ مشکلی پوشش کاملی به ما بدهد.

آنها به صورت ساعتی یا ساعتی بر اساس ساعات کار پرداخت می شوند. بنابراین، یک گروه Westside وجود دارد، آنها هماهنگ می کنند، آنها آموزش می دهند و به یکدیگر می گویند که قبلاً چه اتفاقی افتاده است، آنچه باید اتفاق بیفتد. و آنها تقویمی به نام کوزی دارند که در آن تمام قرارهای پزشک و غیره در آن پر می شود و می دانند که چه وظایفی باید انجام شود.

و هر کاری از تهیه یک وعده غذایی در روز تا خرید مواد غذایی انجام می دهند. خب، دیگر واقعاً به پوشک نیازی نیست، اما دارو، لوازم حمام، یعنی هر چیزی که باید مراقبت شود. آنها علاوه بر مراقبت از فرانسوا، بیرون بردن او از مدرسه، ترک تحصیل و غیره انجام می دهند. حالا، علاوه بر آن، فرض کنید یک شب قرار است یا باید بیرون بروم یا هر چیز دیگری، و من به پوشش بیش از 7:45 بعد از ظهر نیاز دارم.

درخواست‌های اسلات و تقویم را اضافه کنید و آنها بین خودشان توافق می‌کنند که چه کسی آن را بگیرد. بنابراین باز هم نیازی به انجام کاری ندارد. اکنون متوجه شوید که این یک پیشنهاد بسیار گران است زیرا من اساساً 12 ساعت در روز پوشش هفت روزه دارم. راه ارزان تری برای مردم برای انجام این کار وجود دارد.

که اگر شما یک au pair دارید، حالا یک au pair، مسئله این است که آنها باید با شما زندگی کنند، بنابراین شما باید برای آنها جا داشته باشید، که برای همه قابل دوام نیست، و معمولاً فقط یک یا دو سال است. ، و تعداد ساعات کار آنها محدود است. بنابراین، کاری که می‌توانید انجام دهید تا جایگزینی ارزان‌تر از این باشید، مهدکودک au pair به علاوه است.

اگر از مهدکودک به همراه au pair استفاده می‌کنید، می‌توانید چیزی را که کاملاً سفارشی نیست، بلکه برای کسری از هزینه‌ای که من در اینجا توضیح می‌دهم مؤثر است، دریافت کنید. حالا من یک کتابچه راهنمای پرستار بچه دارم که تمام قوانین را نشان می دهد. می دانید، شما باید با آنها فقط به زبان فرانسوی صحبت کنید. وقتی دخترم بیاید، فقط با او به زبان فرانسوی صحبت می کنید.

آنچه برای پختن نیاز دارید. آنچه فرانسوا دوست دارد و غیره. بنابراین، همه چیز شبیه به توضیح در کتاب راهنمای پرستار بچه است. این فقط دو صفحه از آن است، اما در واقع مانند هر کتاب راهنمای 20 صفحه‌ای است که برای هر پرستار جدید آماده شده است تا به طور خودکار سوار شود و بتواند مؤثر باشد.

بنابراین اساساً از نظر آنچه که من در مورد نحوه برون سپاری آن دارم، که به طور کلی بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنید می توانید. بنابراین اجازه دهید برخی از سوالاتی که پرسیده شد را پوشش دهم. و از اونجا بردار بسیار خوب، اگر می خواهید برنامه هایی برای استارت آپ ها داشته باشید، علاقه مند به سرمایه گذاری در آن هستید تا زمان به درستی مدیریت شود.

سوال از Payum. بنابراین، من برای استارت آپ نیازی به دستور کار ندارم. دارم سرمایه گذاری میکنم من می روم، تا زمانی که عرشه را از قبل داشته باشم و آن را خوانده باشم و بررسی کرده باشم، سرمایه گذاری در نظر دارم. بنابراین، من مطمئناً عرشه را برده ام، زیرا می خواهم مطمئن شوم که آماده هستم و آماده شده ام. بنابراین، وقتی معمولاً تماس دوم را می‌پذیرم، کاری که معمولاً انجام می‌دهم، اولین توضیح را خوانده‌ام.

و بنابراین من قرار نیست بنیانگذاران داستان کامل را بارها و بارها تکرار کنند. به‌عنوان یک بنیان‌گذار، وقتی داشتم پول جمع‌آوری می‌کردم، دیوانه‌ام می‌کرد که VCها مرتباً باعث می‌شدند همان داستان را بارها و بارها تکرار کنم. من می گویم، بچه ها یادداشت های یکدیگر را نمی خوانید؟ آیا نمی خواهید عمیق تر به آن بروید؟

احساس می کند هر بار سطحی است. و بنابراین، من توضیحات اولین بازبینی را از هر کسی که در اولین تماس با تیم نوشته است، خواهم خواند. من عرشه را می خوانم و مستقیماً به پرسش و پاسخ می روم. نیازی ندارم که کل داستان برای من تکرار شود، که فکر می کنم حسن نیت بنیانگذار آن نیز هست، اما همچنین منجر به عمیق تر و معنادارتر می شود. اثر متقابل.

بنابراین، دستور کار دیگری جز آن وجود ندارد. اجازه بدید ببینم. چه چیز دیگری؟ چگونه در زمان صرفه جویی شده کمیت می کنید؟ چگونه مطمئن شویم که اقدامات زمان‌بندی به اندازه‌ای که خود کار را برون سپاری نمی‌کردید، زمان صرف نمی‌کند؟ منظورم برای کار کم ارزش است. من آن را کمیت نمی کنم. من می توانم آن را احساس کنم و اینکه چقدر زمان دارم تا کارهایی را که دوست دارم انجام دهم.

می دانید، بنابراین برای مثال خریدن چیزهایی در آمازون کار چندان سختی نیست، اما اگر من 20 چیز برای خرید داشته باشم، دوست داشتن آن بسیار آسان تر است، می دانید، رز را بفرستم. اوه، این را بخر، این، این، این، این، این، لینک و مانند او با آن سروکار دارد. زمان زیادی نیست، اما کم کم اضافه می شود. بنابراین، من آن را کمیت نمی کنم.

به طور کلی، من تازه متوجه شدم که در یک سال معین، می توانم کارهای زیادی انجام دهم و خیلی بیشتر از بسیاری از مردم، زیرا من کاملاً تحت فشار هستم. فکر می‌کنم کاربر فوق‌العاده دیگر افراد برون‌سپاری، جاناتان سوانسون از Thumbtack یا قبلا Thumbtack است که اکنون آتنا را ایجاد می‌کند. فکر می کنم قرار است یک جلسه مشترک برگزار کنیم.

ما دوست داریم بهترین شیوه های خود را ببینیم و ببینیم آیا می توانیم از یکدیگر چیزی یاد بگیریم. برای اینکه بفهمیم، در صورت هر کار دیگری، باید چه کاری انجام دهیم و آیا ارزش کمی کردن آن را دارد یا خیر. در پایان، همانطور که گفتم، من این کار را برای بهره وری بیشتر انجام نمی دهم، به همین دلیل است که سعی نمی کنم آن را کمی سازی کنم.

من این کار را انجام می دهم زیرا می خواهم یک زندگی شگفت انگیز و کامل داشته باشم. و بنابراین، برای من، اثبات در پودینگ است. اگر من واقعاً وقتم را با پسرم می گذرانم و بازی های ویدیویی انجام می دهم و کتاب می خوانم و کارهایی را انجام می دهم که دوستشان دارم به جای کارهایی که دوست ندارم انجام دهم، به این معنی است که کار می کند. و بنابراین این نوعی طرز فکر من در مورد آن است.

اخبار نخواندن منبع بینش تحلیلگر مورد علاقه شما چیست؟ بنابراین، من عاشق نوح پینیون هستم. نوح اسمیت. اجازه دهید من آن را در اینجا به اشتراک بگذارم. او در Substack است. اجازه بدید ببینم. نوح پینیون البته من میکروفونم جلوی خودم است، پس. اوف اوف با تشکر. بنابراین، البته، ما بسیاری از موارد مشابه را به اشتراک می گذاریم. اوه، صبر کنید، من باید صفحه نمایشم را به اشتراک بگذارم.

ما از لحاظ، مانند، خوش‌بینی تکنو و هر دوی ما اقتصاددان هستیم، بنابراین من خواندم، نواهپینیون را خواندم. فکر می‌کنم واقعا جالب است و چیزهای دیگری که من عضو آن هستم یا نمی‌دانم واقعاً عضو هستند یا نه، بیایید ببینیم، شاید یک مشاوره باشد، خوب، شاید انجام این کار به صورت زنده بهترین نباشد، که ما خواهید دید.

بله، بنابراین این گروه و آنها تحلیل های متفکرانه زیادی از آنچه در حال وقوع است و همه چیز از سیاست، ژئوپلیتیک، اقتصاد کلان و غیره دارند. در واقع، وقتی صحبت از سیاست به میان می آید، من واقعاً آن را دنبال نمی کنم. چون اگر من، اگر یک قدم به عقب برگردم.

من فکر نمی کنم آنقدرها مهم باشد. و در واقع من می توانم استدلال کنم که سیاست، به نوعی، سیستم سیاسی در ایالات متحده است که به نظر می رسد بسیار شکسته است، و مانند ساختن سوسیس وحشتناک است، در واقع به نوعی کار می کند. می دانید، اگر من به دهه 1950 بروم و مانند و من یک دموکرات باشم و بگویم، اوه، 70 سال دیگر چه چیزی را می خواهم ببینم؟

می دانید، بنابراین در سال 2023، من خواهان حذف تبعیض هستم. من زنان را در نیروی کار می خواهم. من کلی می‌خواهم، مثل IVF و قرص‌ها و خیلی چیزهایی مثل این گرایش‌های اجتماعی، اجتماعی آزاد که واقعاً اتفاق افتاده‌اند. و بله، جریان دارد و شکست هایی در Roe v. Wade و غیره وجود دارد. اما برای بخش کلی، در واقع، اگر این چیزی است که شما می‌خواستید، به آن رسیده‌اید، درست است؟

و ما در حال حاضر شاهد قانونی شدن مواد مخدر و غیره هستیم. یا حداقل جرم زدایی. و اگر شما یک جمهوری‌خواه هستید و مانند من می‌خواهم، و شما در دهه 1950 هستید و من نرخ‌های مالیاتی حاشیه‌ای پایین‌تر و مقررات کمتری برای صنایعی مانند خطوط هوایی و غیره می‌خواهم، واقعیت این است که شما مهربان هستید. آن را نیز دریافت کردم.

و بنابراین در طول مدت زمان طولانی، این کار نمی کند، اما روز به روز سخت و وحشتناک است و چندان مرتبط نیست. به هیچ وجه، شکل و شکل زندگی من را تغییر نمی دهد. بنابراین پیروی از سیاست به معنای واقعی کلمه، مانند سرگرمی منفی است. این مانند نوعی دین است. مردم آن را دنبال می کنند. و آن‌ها آنقدر نسبت به چیزهایی احساس شور و اشتیاق دارند که من فکر می‌کنم، در نهایت، در طرح کلان چیزها، آنقدرها هم مهم نیست، درست است؟

در کودکی، جاه طلبی من این بود که در سیاست باشم، زیرا به افرادی که در گذشته بر جهان تأثیر گذاشته بودند، مانند آگوستوس، یا اکتاویان، یا الکساندر همیلتون نگاه می کردم. اما در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، سیاست واقعاً همه چیز را خیلی تغییر نمی‌دهد و فکر نمی‌کنم یک اشکال باشد، فکر می‌کنم یک ویژگی است.

من فکر می‌کنم پدران بنیان‌گذار سیستمی ایجاد کردند که متعادل بود، جایی که تغییر همه چیز را با طراحی سخت می‌کرد. و، و بنابراین زمان زیادی طول می کشد تا به آنجا برسیم. اما من فکر می‌کنم در نهایت نتایج درست را با مواردی مانند بله، پرجمعیت اینجا و آنجا و چیزهایی که جزر و مد هستند، می‌گیرید، اما به آنجا می‌رسد.

منظورم این است که چرچیل زمانی گفته بود که بعد از آزمایش همه گزینه‌های دیگر می‌توان روی انجام کار درست حساب کرد و من فکر می‌کنم که این بسیار درست است، اما در نهایت پس از بسیاری از اشتباهات و پیچیدگی‌ها به آنجا می‌رسد. و بنابراین، من عمیقاً به این واقعیت خوشبین هستم که در نهایت به نتایج درستی دست خواهیم یافت، حتی اگر روز به روز ممکن است عجیب و ترسناک باشد و غیره.

اما، به هر حال، آیا این خیلی سخت تر از گذشته نیست؟ منظورم این است که باید به خاطر داشته باشید، ایالات متحده یک جنگ داخلی تمام عیار داشت. ما مخالفان سیاسی داشتیم که در دوئل ها به یکدیگر تیراندازی می کردند. منظورم این است که از اینکه الکساندر همیلتون آن روز در یک دوئل جان باخت، بسیار ناراحت هستم. ما، مانند، شورش‌های گسترده حقوق مدنی، شورش‌های نژادی داشتیم.

ما یک جنبش جنگی کامل همراه با شورش داشتیم. اگر هر چیزی، امروز خشونت کمتری نسبت به گذشته دارد. 30، 40 سال پیش و بنابراین احساس بدتری دارد، اما من فکر می‌کنم که ممکن است سوگیری اخیر باشد. و بنابراین بله، سیاست را دنبال نکنید. اتلاف وقت. اخبار را دنبال نکنید روی چیزهایی تمرکز کنید که می توانید در زندگی خود کنترل کنید که باعث خوشحالی شما می شود و روی چیزهای مثبت تمرکز کنید.

زیرا اگر یک قدم به عقب بردارید، بیشتر چیزها شگفت انگیز هستند و دوست دارند هر روز بهتر شوند. و وقتی به زندگی‌ای که داشتیم نگاه می‌کنم، مثلاً وقتی بچه بودم و امروز خیلی چیزها بهتر و ارزان‌تر شده‌اند. بنابراین، من عمیقاً سپاسگزار و خوشبین هستم تا از اینکه اکنون زندگی می کنم و به آینده خوش بین هستم.

بنابراین توماس از من می‌پرسد که آیا نگران کلاهبرداری احتمالی هستم، با توجه به اینکه او به اطلاعات، ایمیل‌ها و موارد دیگر دسترسی دارد. دلیل اینکه من زیاد نگران نیستم اول از همه این است که او به کارت اعتباری برای پرداخت دسترسی ندارد، اما همین، درست است؟ او من را ندارد و نمی تواند سیم بفرستد. او به اطلاعات بانکی من دسترسی ندارد.

و در کارت اعتباری، شما با کارت اعتباری نیستید، شما مسئول کلاهبرداری کارت اعتباری نیستید. بنابراین، تنها کاری که باید انجام دهم این است که هر ماه رسیدهای کارت اعتباری را مرور کنم، مطمئن شوم که تمام خریدهای کارت اعتباری را تأیید می کنم. و اگر نه، من با آنها مخالفت می کنم و سپس می بینم که آنها از کجا آمده اند که چندین بار اتفاق افتاده است، اما نه در واقع از دستیار من، از افرادی مانند، می دانید، به نوعی شماره کارت اعتباری را دریافت کرده و سعی می کنند با آن چیزهایی بخرند.

اما در واقع، شرکت کارت اعتباری در تشخیص الگوها یا رفتارهای عجیب و غریب و مسدود کردن تراکنش ها به خوبی خوب عمل می کند. و صرف نظر از این، آنها هنگام وقوع تقلب به شما بازپرداخت می کنند. بنابراین مسئله ای نبوده است بنابراین بله، واقعاً به هیچ چیز دیگری غیر از آن کارت اعتباری، که به نوعی خود یک مکانیسم کنترلی است، دسترسی ندارد.

و از نظر ایمیل‌ها، می‌دانید، بیشتر چیزهایی که واقعاً امن هستند، از یک دفتر کل یا YubiKey یا احراز هویت دو مرحله‌ای استفاده می‌کنید، درست است؟ مانند ایمیل واقعاً به شما امکان دسترسی به این موارد را نمی دهد. بنابراین، همه چیزهای واقعا امن من خوب است. و اگر به تجزیه و تحلیل هزینه فایده فکر کنم، خطر تقلب در مقابل زمانی که صرفه‌جویی می‌کنم، کاملاً ارزشش را دارد.

و همچنین، من به او اجازه دسترسی مستقیم به ایمیل را نمی دهم، فکر می کنم راهی برای تفویض اختیار وجود دارد تا بتواند از طرف من پاسخ دهد و ایمیل ها یا هر چیز دیگری را ببیند. من کسی نیستم که آن را راه اندازی کرده ام، این دوست خوب من ویلیام است، دقیقاً نمی دانم چگونه است، اما بسیار خوب کار می کند. من به سوال دیگری فکر می کنم که قبل از اپیزود توسط سعید جبار ارسال شده است.

چگونه یاد می گیرید که چگونه به حالت های جریان نیز نفوذ کنید؟ شاید، من فکر می‌کنم قسمت دیگری را در مورد وضعیت‌های جریان بسازم، اما بدیهی است که بخشی از هدف این چیزها وجود داشتن و قرار گرفتن در موقعیتی برای ورود به حالت‌های جریان است. و بنابراین، برای من، این ترکیبی از مدیتیشن است و من یک تمرین مراقبه دارم.

این 20 دقیقه در روز است، گاهی اوقات 30 دقیقه که من هر روز انجام می دهم که احتمالاً در قسمت بعدی لایک به اشتراک خواهم گذاشت، تمرین مدیتیشن من چیست؟ و شاید من آن را به حالت های جریان گسترش دهم، زیرا حالت های جریان را می توانید از طریق تسلط به دست آورید، درست است؟ مثل اینکه من در حال حاضر در حال ارائه این بحث احتمالاً در وضعیت جریان هستم.

من می‌توانم در حالت روان باشم و تنیس یا کایت‌سرفینگ بازی کنم. بنابراین اگر واقعاً در چیزی مهارت دارید و آن را دوست دارید، می توانید از طریق تسلط بر آن وارد یک حالت جریان شوید. شما می توانید از طریق مدیتیشن در حالات جریان قرار بگیرید، می توانید از طریق داروهای روانگردان که من دوست دارم چندین بار در سال از آنها استفاده کنم.

نه اغلب، اما می‌دانید، می‌دانید، با اهداف مشخص، تنظیمات، مانند LSD یا psilocybin، یا می‌تواند راهی شگفت‌انگیز برای انجام این کار باشد. بنابراین، من فکر می کنم یک قسمت دیگر را در مورد وضعیت های جریان، تمرین مراقبه انجام خواهم داد. و آن را در آنجا پوشش دهید، اما شاید نحوه ارتباط آن با این قسمت این باشد که چگونه زمان را برای انجام کارهای دیگر آزاد می کنید؟

و یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که در واقع در حالت جریان قرار بگیرید، ببینید چه سوالات دیگری داریم. بسیار خوب، شراف از DHARMA، یک شرکت پرتفوی، خوب سلام شرف، خوشحالم که یک سرمایه گذار هستم. خیلی شفاف و فوق العاده مفید. آیا تا به حال به سندروم فریبکار حرفه ای مبتلا شده اید که انتخاب می کنید با چنین شفافیت و نیاز رادیکالی و با آنچه که شخصاً شما را خوشحال می کند زندگی کنید؟

من هرگز سندرم ایمپوزر نداشتم. بنابراین شاید این مانند، ما را به موضوع دیگری در مورد شادی به طور کلی می برد. خیلی از افرادی که با آنها صحبت می‌کنم، صدای کوچکی در شانه‌هایشان دارند، که مثل این است، اوه، تو به اندازه کافی خوب نیستی. تو این کافی نیستی تو به اندازه کافی باهوش نیستی

تو هستی، تو به اینجا تعلق نداری در هر صورت، در کودکی، من واقعا شلدون کوپر و در کالج، مطمئناً، شلدون کوپر بودم. من مشکلات برعکس داشتم. مثل من، فکر می‌کنم حتی وقتی صفر می‌شوم، فکر می‌کنی من به آنجا تعلق دارم. بنابراین، برای من بیشتر شبیه، اوه، بدیهی است که من شگفت‌انگیز هستم. من فوق العاده هستم همه چیز. و بنابراین، من هرگز سندرم خیانتکار را نداشتم.

از این منظر، احساس کردم که به آن تعلق دارم. حالا، تفاوت این است که در کودکی، توهم بود. فکر می کردم همه چیز را می دانم. و البته، با افزایش سن، متوجه می‌شوید که چقدر کم می‌دانید. و هنگامی که روی پاهایتان صاف روی صورتتان می‌افتید و دندان‌هایتان را در می‌آورید، متوجه می‌شوید که چقدر کم می‌دانید، و با فروتنی بیشتری به زندگی نزدیک می‌شوید.

من قبلاً قطعاً مغرور بودم و اکنون متوجه شده ام که چقدر کم می دانم، اما برخی چیزها را می دانم و این چیزی است که می خواهم در اینجا به اشتراک بگذارم. حالا زیبایی یا نه زیبایی این است که من در واقع مشهور نیستم، درست است؟ مثل اینکه به اشتراک گذاشتن همه این چیزها راه من برای پس دادن به بنیانگذاران است و مردم آنجا می خواهند زندگی بهتری داشته باشند.

اما من هستم و به کسانی که با آنها ارتباط دارد وصل می شود و زیرمجموعه بسیار کوچکی از افراد است. من تبلیغ نویس ندارم، سعی نمی کنم مشهور باشم، سعی نمی کنم یک فرد عمومی باشم. من دوست دارم چیزهایی را که یاد می‌گیرم به اشتراک بگذارم، و این به افرادی که به آنها آسیب می‌زند کمک می‌کند. اما من نمی روم، نمی خواهم باشم، نمی خواهم نمایه عمومی ایلان بودن را داشته باشم.

من می توانم استدلال کنم که من تأثیر بیشتری نسبت به ایلان بر جهان دارم، از نظر تغییر زندگی مردم امروز، درست است؟ مثل اینکه من در 1100 شرکت سرمایه گذار هستم. آنها به شدت کاهش دهنده تورم هستند. آنها زندگی میلیاردها نفر را لمس می کنند. می دانید، تاکنون چند نفر با اسپیس ایکس به فضا رفته اند؟ بله، شما را به رویا می‌اندازد، اما زندگی روزمره مردم را تغییر نمی‌دهد.

می دانید، میلیون ها نفر از طریق OLX، شرکتی که من ساختم، امرار معاش می کنند. و برای من، این تاثیر واقعی است. هر دو در نوع خود مفید هستند. اما صرف نظر از تأثیر، آیا می خواهم یک شخصیت عمومی باشم؟ و پاسخ منفی است. من دقیقاً سطح دیدی را دارم که می خواهم داشته باشم، جایی که بنیانگذاران Marketplace برای مشاوره به من مراجعه می کنند و برای سرمایه گذاری به من مراجعه می کنند.

و من می توانم برای انجام هر کاری که نیاز دارم بودجه جمع آوری کنم، اما بیشتر نمی خواهم. بیش از این احتمالاً مانعی برای کیفیت زندگی من خواهد بود. من می توانم زندگی خود را بدون هیچ محدودیتی انجام دهم. من نیازی به محافظ ندارم، کسی مرا اذیت نمی کند، کسی مرا نمی شناسد. ناشناس بودن شگفت انگیز است. بنابراین، من از عشق به نوشتن، صحبت کردن، به اشتراک گذاشتن، یادگیری به اشتراک می گذارم.

این نیز راهی است، مانند بخشی از دلیلی که من به صورت عمومی می نویسم این است که برای خودم و برای خودم فکر کنم و یاد بگیرم. این افکار من را ساختار می دهد. بنابراین، وقتی به کارهایی که می‌خواهم در آینده انجام دهم فکر می‌کنم، معمولاً آنها را یادداشت می‌کنم. مزایا و معایب را می سنجیم و انتشار آنها به گفتگوهایی منجر می شود که به نظرم جالب است.

اما چون محبوب نیستم، معروف نیستم و قصدی هم برای معروف شدن ندارم. این کار می کند و اشکالی ندارد که شفاف باشد. حالا، اگر من، می دانید، اگر من در خیابان راه می رفتم، مردم مرا شلوغ می کردند، یا به رستوران می رفتم، یا هر چیز دیگری، ناراحتی ایجاد می کرد، ممکن بود متفاوت باشد. کیفیت زندگی ام را پایین بیاورم، آن وقت این کار را نمی کنم.

اما از آنجایی که فقط درس‌های زندگی را به اشتراک می‌گذارد، کار می‌کند و اصلاً روی من تأثیری نداشته است. و اتفاقاً من این کار را دوست دارم. مثل، من از اشتراک گذاری، لایک کردن، صحبت کردن، فکر کردن لذت می برم و در آن بسیار خوب هستم. همانطور که گفتم، احتمالاً یکی از راه هایی است که در آن من در حالت جریان هستم. من عاشق نوشتن هستم، عاشق صحبت کردن هستم، و این برای من بسیار طبیعی است.

می دانید، هیچ کدام از اینها اسکریپت نیست. مثلاً، اگر به سخنرانی نگاه کنید، من در فروم ترانس آتلانتیک در یک سخنرانی 15 دقیقه ای بدون مکث، بدون زمزمه، بدون داشتن، بدون تردید ایراد کردم. و من فقط آن را دادم و صحبت از آن به طور طبیعی به من رسید. در حال حاضر، البته، تمرین کامل می کند. من بارها آن را تمرین کردم.

من باید نقل قول مارک تواین را یاد می گرفتم، اما در نهایت کار کرد. باشه سوال بعدی بنابراین، سام در یوتیوب احمقانه ترین چیزی که برون سپاری کرده اید چیست؟ قبلاً به آن اشاره کردم، من زندگی دوستیابی خود را برون سپاری می کنم، جایی که دستیارم را آموزش می دهم تا برای من مانند بامبل و رایا بکشد. من به او نشان دادم، باشه، اینها کسانی هستند که من دوستشان دارم، خوب، حالا برای یک ساعت، بعد، یا 30 دقیقه، پس، باشه، شما این کار را انجام دهید، باشه، موافقم، مخالفم، بنابراین ما تکرار کردیم، برو سر اصل مطلب از 95٪، پس من می گویم، هی، ما مطابقت داریم، اینطوری با این شخص چت می کنم، حالا شما این کار را انجام دهید، و سپس، باشه، موافقم، این طوری صحبت کنم، باشه، حالا برنامه من این است برای چند هفته آینده یک تاریخ تعیین کنید، این روزها، این روزها، این روزها، و او پیش می رفت و قرار ملاقات با مردم را برنامه ریزی می کرد، و تنها کاری که من باید انجام می دادم این بود که در تاریخ حضور پیدا کنم، بدیهی است که من یک از قبل پرینت بگیرید که آن شخص کیست، درباره چه چیزی صحبت کردیم. و اگر آن شخص را به دلیل انتخاب نادرست دوست نداشتم، A این فرآیند را بر اساس پیشروی اصلاح می کند. اما ب، من فقط می گویم تاریخ را لغو کنید. و بنابراین، برای من وقت نگرفت. و تاریخ همیشه در نوار به معنای واقعی کلمه در آن طرف خیابان خواهد بود، در واقع از جایی که من در اینجا زندگی می کنم، مانند به معنای واقعی کلمه آن طرف خیابان پشت سر من.

بنابراین زمان بسیار بسیار کمی می برد. توماس، یک سوال دیگر در مورد دستیاران مجازی. چقدر با پشتیبانی آنها در کشورهایی با زبان های دیگر کار می کند؟ بنابراین، دستیاران فیلیپینی فرانسوی صحبت نمی کنند. بنابراین، او از Google Translate استفاده می کند. بنابراین، اگر در فرانسه یا فرانسوی هستید، من از شرکت دیگری استفاده خواهم کرد.

نمیدونم چه شرکتی رو پیشنهاد بدم من مطمئن هستم که یکی وجود دارد. شاید بتوانند کسی را پیدا کنند که فرانسوی صحبت کند. من از آنها نپرسیدم. بیشتر مراوداتم به زبان انگلیسی بود. و برای چیزهایی که به زبان فرانسوی هستند، ایمیل هایی به زبان فرانسه دریافت می کنم. من فکر می کنم او از Google Translate استفاده می کند و به اندازه کافی خوب است. بنابراین، اما من هستم، مدلی که مطمئنم کار می‌کند و مطمئن هستم که احتمالاً افرادی هستند، نمی‌دانم الجزایر یا مراکش یا تونس هستند که این نوع کارها را برای فرانسوی‌زبانان انجام می‌دهند.

در مورد برون سپاری، دو شرکتی که نام بردید کدامند؟ اجازه دهید صفحه نمایشم را برای یک ثانیه سریع تا زمان ارائه دوباره به اشتراک بگذارم. و شاید تا زمانی که در حال انجام آن هستیم آن را تمام صفحه کنم تا بتوانید به آن نگاه کنید. اما دو شرکت، من در واقع، آن را برای یک ثانیه تمام صفحه نمایش خواهم داد. پوف YRA، به معنای واقعی کلمه، این yourremoteassistant.com است. بنابراین آن را شاید اینجا قرار دهید. وایلا! آنها چند صد مورد از آنها را دارند. ما 10 تا از آنها را مستقیم داریم. اجازه دهید به ارائه برگردم. اوه، پنجره اشتباه است. بالا بالا. و دیگری آتنا است که به آن اشاره کردم جاناتان سوانسون است. شرکتی از Thumbtack، که یک برون سپاری ارشد است. آنها گران تر هستند، احتمالاً قیمت بالاتری دارند.

من آنها را امتحان نکرده ام، اما به دستیار مجازی آتنا اعتماد دارم. بیایید آن را امتحان کنیم. اوف و voila. این دو نفر هستند. من از آتنا استفاده نکرده‌ام، اما همانطور که گفتم، به جاناتان اعتماد دارم که این کار را با من انجام دهد، در این کار شگفت‌انگیز باشد و مطمئن شود که خیلی خوب کار می‌کند. باشه. به سوالات برمی گردم.

خوب شما اینها را چه داشتید بابت این انتقال متشکرم؟ فوق العاده شفاف متشکرم. باشه. فکر می کنم به نوعی همه چیز را از نظر چرایی انجام آن پوشش دادم. با زمانی که در اختیار داشتید چه کار کنید که می توانید از ما درخواست کنید. چی؟ و من چگونه اخبار را دنبال نکنم و غیره و بنابراین، من آن را از آنجا می گیرم.

با تشکر از شما برای پیوستن به این نمایش. فکر می‌کنم نمایش دیگری درباره وضعیت جریان، تمرین مراقبه‌ام، اجرا کنم، زیرا نسبتا سازنده است. این نکته ای نیست که مولد باشم، اما زمان زیادی نمی برد و در آینده برای من خوب عمل می کند. و بله، ما آن را از آنجا می گیریم. بنابراین، از همه شما به خاطر تماشای شما متشکرم، و احتمالاً هفته آینده این، از جمله ارائه را در وبلاگم ارسال خواهم کرد تا بتوانید دوباره آن را تماشا کنید و به پاورپوینت مستقیم دسترسی داشته باشید، و من طبق معمول برای سوالات از طریق ایمیل در دسترس هستم.

متشکرم. تشکر، از همه شما.