من در ابتدا قرار بود تنها سه مرحله در چارچوب تصمیم گیری خود داشته باشم. ایده این بود که در پایان مرحله سوم، زمانی که زمانبندی آن را خواستار شد، تمرین را از نو انجام دهید. پس از تأمل، تصمیم گرفتم مرحله چهارم تأمل در مورد تجربه را اضافه کنم تا دروس آموخته شده در این راه را شناسایی کنم.
مرحله 4: قبل از بازگشت به مرحله 1 در صورت لزوم، در مورد درس های آموخته شده فکر کنید
همانطور که احتمالاً در خواندن مرحله 3 من از فرآیند تصمیم گیری حدس زده اید، پس از ترک OLX مسیری که من را به راه اندازی زندگی حرفه ای و شخصی فعلی ام رساند، باد و مملو از شکست بود. بیشتر کارهایی که من انجام دادم ناموفق بود. با این حال، شکست خود مسئله نبود. وقتی مقدار زیادی اسپاگتی روی دیوار میاندازید، تعجبی ندارد که بسیاری از آنها نچسبند. نکته کلیدی این است که از شکست درس درستی بگیرید.
پس از تأمل، اشتباهات اساسی مشابهی را در دو تا از پروژه هایم مرتکب شدم. همانطور که در بررسی سال 2018 خود اشاره کردم، در نهایت از پروژه بازی Silicon Cabarete و Age of Nations خود در سال گذشته منصرف شدم. در گذشته، من باید خیلی زودتر از این پروژه ها دست می کشیدم.
من به استفاده از KPI (شاخصهای کلیدی عملکرد) برای ارزیابی عینی که آیا در برابر اهدافم پیشرفت میکنم، افتخار میکنم. مسئله این بود که در هر دو مورد از KPI اشتباه استفاده کردم. در مورد سیلیکون کاباره، من چک لیستی از تمام موارد مورد نیاز برای شروع ساخت و ساز نگه داشتم. در طول 7 سال گذشته، همیشه احساس میکردیم که در برابر چک لیست پیشرفت میکنیم، به همین دلیل به راه خود ادامه دادم. مسئله این است که در کشوری مانند جمهوری دومینیکن، با توجه به پیچیدگی عمدی برای ایجاد فرصتهای فساد، الزامات مدام تغییر میکردند، مصوباتی که داده شده بود بهطور خودسرانه لغو شدند و همه چیز به شکل یخی پیش رفت. متوجه شدم که دولت فقط می تواند به گسترش الزامات ادامه دهد تا من را در چرخ فلایویل همیشه ادامه دهد. واقعیت این است که چک لیست من نامربوط بود.
من باید از معیار عینی تری استفاده می کردم که آیا ما در حال پیشرفت واقعی به سمت اتمام ساخت و ساز هستیم و می توانیم از زمین بازی رویاهایم لذت ببریم. من ابتدا زمین را در 38 سالگی خریدم. انتظار داشتم بتوانم تولد 40 سالگی ام را آنجا جشن بگیرم. وقتی این اتفاق افتاد و گذشت، با میلیونها هزینه برای هزینههای حقوقی، مشاوره و اداری، باید دوشاخه را میکشیدم. تا 44 سالگی من حتی یک آجر هم ریخته نشده بود. واضح است که ما بدون توجه به آنچه ردیاب من میگفت، پیشرفت واقعی نداشتیم.
به نوعی KPIها باید سادهتر میبودند:
- ساخت و ساز شروع شد؟
- تاریخ تکمیل تخمینی چقدر است؟
- چقدر با بودجه فاصله داریم؟
با استفاده از این شاخصهای کلیدی عملکرد، خیلی زودتر میتوانستم از آن استفاده کنم، بهویژه که باید خطوط قرمز واضحی را از نظر زمانبندی غیرقابل قبول روی زمین قرار میدادم. از آنجایی که من این کار را نکردم، 7 سال گذشت که در طی آن خانه یا زمین بازی واقعی با تمام فعالیت هایی که دوست دارم نداشتم. از سال 2005 تا 2012، خانه من دارای زمین پادل، زمین تنیس، پیست اتومبیل رانی با کنترل از راه دور، زمین پینت بال، اتاق بازی با تخته شافل، فوتبال، استخر، پینگ پنگ و پوکر، یک سالن سینما با صفحه نمایش 220 اینچی و رایانه شخصی بود. اتاق های بازی و کنسول برای بازی دوستان با هم یا در برابر یکدیگر. بله، من می دانم که من واقعا 15 ساله هستم
انتظار داشتم از سال 2014 به بعد، بعد از تولد 40 سالگی، دوباره این کار را داشته باشم. متأسفانه این اتفاق نیفتاده و تا به امروز هم رخ نداده است. انگار اینها ملزومات زندگی هستند و من محروم بودم. کاملاً برعکس، من تجربیات شگفتانگیزی از زندگی در زندگی سبک دارایی داشتم (به The Very Big Downgrade & Update on Very Big Downgrade مراجعه کنید). من سفرهای زیادی کردم و ماجراجوییهای زیادی انجام دادم، اما باید اعتراف کنم که این راحتی را از دست میدهم که میتوانم هر روز تنیس و پادل بازی کنم یا فقط از دوستانم برای مهمانی LAN بیایند.
وقتی کاباره را در جمهوری دومینیکن انتخاب کردم، تجزیه و تحلیل دقیقی انجام دادم (به چرایی انتخاب کاباره مراجعه کنید). کاباره در صدر قرار گرفت زیرا زرق و برق دار، خام و معتبر بود. شبیه مناطق دورافتاده جنوب شرقی آسیا است. سه ساعت و نیم پرواز مستقیم از نیویورک دارد و تا فرودگاه 20 دقیقه فاصله دارد. دمای آب در کل سال 77 درجه یا گرمتر است. آنقدر باران نمی بارد. باد بسیار خوبی برای بادبادک سواری وجود دارد. زمین، نیروی کار و ساخت و ساز ارزان است. این کشور “مناسب” با 10 میلیون نفر با نیروی کار خوب و پایه مالیاتی به اندازه کافی بزرگ است که تعرفه ها معقول است و مهاجرت به آنجا و/یا آوردن افراد برای کار آسان است.
اشتباهی که مرتکب شدم این بود که به برخی از متغیرهای دیگر مانند حاکمیت قانون، فساد و امنیت اهمیت ندادم. در عین حال پیچیدگیهای پروژههای ساختمانی را دستکم گرفتم که به زمان و توجهی نیاز دارد که من ندارم. با نگاهی به گذشته، باید خانهای را میخریدم که از قبل ساخته شده بود و میتوانستم در آن نقل مکان کنم، در کشوری با ثبات که میتوانستم زمین ارزانقیمتی در آن نزدیکی بخرم تا زمین بازی خود را بسازم و آن را یک روز بنامم. این دیدگاه بزرگ من در ساختن «جزیره نکر 2.0» را برآورده نمی کند تا جامعه ای از کارآفرینان، هنرمندان و روشنفکران را دعوت به معاشرت کنم، و همچنین ترجیحات زیبایی شناختی خاص من را نخواهد داشت، اما این راحتی را دارد که فوراً مفید باشد و نقش محل تجمع دوستان، خانواده و همکاران را ایفا کند.
این باعث شد که خانه ای در ترکز و کایکوس بخرم تا به عنوان جایگزین من برای Cabarete در تنظیم زندگی متناوب من باشد ( به چارچوبی برای تصمیم گیری های مهم مراجعه کنید: مرحله 3 از 4 ). من الان یک ماه را در نیویورک می گذرانم، سپس یک ماه به ترک ها می روم و هر ماه متناوب. این به من زمان کافی متوالی را در هر دو مکان می دهد تا بتوانم زمان زندگی کامل نیویورک را داشته باشم و سپس به درستی در ترک ها ارتباط برقرار کنم.
ترک ها بسیار ساخته شده اند و اصالت خام کاباره را ندارند. روزهای کمتری برای باد کردن باد وجود دارد و بسیار گران است. با این حال زیباترین آب دنیا را دارد. آب و هوا در تمام طول سال فوق العاده است. این پروازها تنها سه ساعت از نیویورک فاصله دارند. انگلیسی زبان است و از دلار به عنوان واحد پول خود استفاده می کند. امنیت، آب صاف و سواحل زیبا، به غیر از عدم وجود زیکا، چیکونگونیا و دنگی، آن را برای همه دوستان و خانوادههایشان جذاب کرده است، و نه فقط دوستان ماجراجوی من که شرایط سختتر خانه کاباره من را با عنکبوتهای عظیمش دوست داشتند. ، موش ها و سوسک ها
با آموختن از تجربیات قبلی ام، تصمیم گرفتم خانه ای در استان پروویدنسیال در ساحل خلیج لانگ بخرم تا بتوانم مستقیماً از خانه بادبادک بزنم و در خانه تنیس بازی کنم. من تصمیم گرفتم با وجود قیمت های بسیار پایین تر و در دسترس بودن زمین بیشتر، از جزایر دیگر خرید نکنم، زیرا فقدان زیرساخت کارها را پیچیده تر و گران تر می کند. همچنین اگر در هنگام فرود نیاز به سوار شدن به قایق برای رسیدن به مقصد داشته باشید، رفتن برای چند روز ناخوشایند است. من اکنون کمی ملک ارزان قیمت غیرساحلی خواهم خرید تا عناصر گمشده زمین بازی خود را با شروع زمین پادل بسیار مهم بسازم.
یکی دیگر از مشاهدات واضح از آزمایش من بین سالهای 2012 و 2019 این است که پروژههایی که نیاز به تأیید دیگران دارند، احتمال موفقیت کمتری دارند. کریگ و جیم موافقت نکردند که به من اجازه اجرا یا خرید کریگ لیست را بدهند. کاستروها به من اجازه مدیریت یک منطقه ویژه اقتصادی در کوبا را ندادند. eBay در نهایت تصمیم گرفت در سال 2015 آگهیهای eBay را نفروشد. دولت دومینیکن مجوزهای لازم برای ساخت زمین بازی کارآفرینی ام را به من نداد. در مقابل، بخشی از دلیل FJ Labs چیزی است که از همه چیزهایی که من امتحان کردم نتیجه گرفت، این است که برای سرمایهگذاری در استارتآپها یا ایجاد استارتآپ از کسی اجازه نمیگیرد.
با این حال، نتیجه این است که از پیگیری این ایده های “دیوانه” عظیم دست نکشیم. برعکس، آنها می توانند زندگی را تغییر دهند و از نظر اجتماعی تأثیرگذار باشند، اما همانطور که آنها را دنبال می کنم، باید از احتمال کمتر موفقیت آنها آگاه باشم و بر اساس آن برنامه ریزی کنم. من در حال پیگیری یک پروژه از این دست هستم و امیدوارم که این بار تخصیص زمان و KPI های خود را به طور مناسب و عینی تنظیم کنم. من در مورد چگونگی بازی در چند سال آینده گزارش خواهم کرد.
وقتی همه چیز گفته شد و انجام شد، توصیه میکنم تمرین را دوباره شروع کنید مرحله 1 چارچوب تصمیم گیری هر زمان که با یک تصمیم مهم تغییر دهنده زندگی روبرو می شوید، یا زمانی که احساس ناخوشایندی می کنید، یا اگر آن را در دو سال گذشته انجام نداده اید. به دلیل قدرت حرکت و اینکه چقدر مشغول زندگی مدرن خود هستیم، آسان است که بدون برداشتن یک قدم به عقب برای زیر سوال بردن تصمیمات و ارزیابی وضعیت ذهنی خود به دویدن ادامه دهیم.
در مورد FJ Labs، چون هر دو تا سه سال یک بار برای سرمایهگذاران شخص ثالث پول جمعآوری میکنیم، این نقاط چکاین خوبی هستند. من این تمرین را انجام دادم زیرا تصمیم گرفتیم سال گذشته دومین سرمایه نهادی را جمع آوری کنیم که به نوبه خود منجر به این مجموعه پست وبلاگ و یک پست وبلاگ آینده در مورد معنای فعلی زندگی من شد.